گرگ دیروز از در اومد تو دیدم چشماش داره برق میزنه.
بهش میگم چیه کبکت خروس میخونه.
مثل اینکه فتحی کرده باشه میگه امروز رفتم کلاس زبان ثبت نام کردم.
با تعجب میگم خوب؟
میگه مختلطه!
میپرسم ده؟ ایول! چنتا دخترین چنتا پسر؟
میگه دختر پسریشونو نگا نکردم! سه تا گوسفند تپل تو کلاسمونن!!!!
پ.نون:
بیربط ولی قشنگ. این شعرای گنجور هست که هر دفعه کنار صفحه اتفاقی مینویسه، این دفعه دیدم از مصلحالدین یه بیت بینظیر گذاشته.
من نه دیدم سگ حسودی کنه
نه دیدم بترسه
نه دیدم دروغ بگه
اما همه میگن: دروغ میگی مث سگ
می ترسی عین سگ
شما هم که حسودیت میشه مث سگ
بیچاره سگ :)
منم حسودیم میشه مثل بچه اول به بچه دوم :)
یه سالی یه پستی تو یه وبلاگی گذاشتم با عنوان وکیل مدافع خر!
و توی اون پست یه دفاع تمام قد از خر کردم :) شایدم یه روزی برا سگ!
از گرگتون می پرسیدی آدرس کلاس زبانشونو به من می دادی ... بد جور تو کف کلاس زبان مختلطم !!!
از جناب گرگ هر اطلاعاتی درز نمیکنه که! لطایف الحیلی باید و ظرایف الحکمی :)