بابونه

یک گل میباشد و ارتباط خاصی با این وبلاگ بخصوص ندارد!!

بابونه

یک گل میباشد و ارتباط خاصی با این وبلاگ بخصوص ندارد!!

کو


مطلب جدید نیست عزیز من


یک کلبه‌ی گردگرفته این گوشه افتاده است دربسته


با یک اتاق نمور و یک تراس یخ‌گرفته رو به کوهستانی وحشی


کو اشتیاق حرکت و برکت ، کو برف رقصان و آتش لرزان ، کو فراغ خاطر و پر پرواز ، 


کو جرجر بی‌امان باران ، کو تفنگ شکاری پرنقش و نگار ، کو....



نظرات 10 + ارسال نظر
اقلیما 26 آذر 1390 ساعت 11:19 ق.ظ

من باور نمی کنم.
یعنی اصلا دوست ندارم که باور کنم.

هیچکس دوست نداره ناخوشنودیها رو باور کنه.

متشکرم که اینها رو برای من باور نمی‌کنی.

رعنا 26 آذر 1390 ساعت 07:19 ب.ظ http://sedayekhamush.blogsky.com

پس پ.ن کو؟

تموم شد. دنبالش نگرد.

آل 26 آذر 1390 ساعت 10:31 ب.ظ

تا شقایق هست زندگی باید کرد.......

کو شقایق، کو نشان زندگی؟

زندگی بی عشق یعنی بردگی

بردگی یک عمر عمری درد و رنج

رنج عمری بی شقایق زیستن

آل... 27 آذر 1390 ساعت 05:33 ب.ظ

بابونه رو هم که زدبن ترکوندین یه جورایی!!!!! دلم گرفت.امیدوارم که مثل همیشه موقطی باشه.....

بابونه هم مثل من یه سری داره یه تهی. چی بگم.

ماه 27 آذر 1390 ساعت 07:58 ب.ظ

وای تو که از منم بدتری.یه کم دور برتو نگاه کن شاید یه چیزی کسی باشه که ارزش داشته به خاطرش خودتو بکشونی...

به کجا؟ تا کجا؟ جایی نرفتم که.

ماه 27 آذر 1390 ساعت 08:22 ب.ظ

به زندگی.تا وقتی که زنده ایی.میدونم جایی نرفتی ولی فکر کنم حالت خوش نیست

بینگو! یور رایت، ابسولوتلی.

تو 27 آذر 1390 ساعت 10:17 ب.ظ http://chasbandegihaye-roohe-ma.blogsky.com/

سقوط وحشتناکه...
من میدونم که چقدر وحشتناکه...

آره من پشت سرتم اما یک قدم و نه بیشتر دوست من

بــاران 27 آذر 1390 ساعت 10:42 ب.ظ

سقوط به اسم بلاگتم رسید ...
دلمون گرفت . مث همون موقع که پ.نون دیگه نبود ... رفته بود از خونه های ما !

تو هنوز اینجایی باران؟ باران، باران....

من هم هیچ کس 27 آذر 1390 ساعت 11:53 ب.ظ

اندکی صبر سحر نزدیک است...

بعد از سحر اونوقت چه خبره؟ یه روز مثل امروز مثلا؟

بــاران 28 آذر 1390 ساعت 06:41 ب.ظ

اوهوم هستم ... مث ِ همیشه که بودم .
رفیق عزیز مائی !

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد