بابونه

یک گل میباشد و ارتباط خاصی با این وبلاگ بخصوص ندارد!!

بابونه

یک گل میباشد و ارتباط خاصی با این وبلاگ بخصوص ندارد!!

لیلی


عطر غلیظ شبانه باغچه اطلسیها......


                                                     بی‌نهایت



نظرات 13 + ارسال نظر
فرفری 30 فروردین 1391 ساعت 07:14 ب.ظ http://reminders.blogsky.com

عاشق شدی؟
سلام بابی :)

نه ولی این لطافت طبعم منو کشته!
میگم خدا رحم کرد اسم پیجمو بجای بابونه نذاشتم گل گاوزبون !فککن! اونوقت یا گلی میشدم یا گاوی!! :))

سولماز 31 فروردین 1391 ساعت 11:24 ق.ظ http://razeman.blogsky.com

گل یاس س س س س ... و البته شب بو ...
یاد حیاط خونه ی بچگی هام افتادم ... بوی بارون و خاک تازه ... یه دل بزرگ و بی غم ... بهشت بود واقعا ... !اما خام !

یاس ، شببو، گل یخ، همه جذاب و دلنشینه اما این رایحه‌ایه که واقعا سست و مسحورم میکنه. چیزی مثل فرق عشق و علاقه.

عطر و نوستالژی فامیل نزدیکن خیلی نزدیک.

غواص کاشف! 31 فروردین 1391 ساعت 01:00 ب.ظ http://www.sakooye-shirjeh.blogsky.com

:)))))))
در جواب کامنت بالا!
واسه این پست هم شرمنده من فکر خوان نیستم!
پس الان غرق در بابونه و آرامشی دیگه...
ای ول!

:) پشت این پست فقط یه حسه بدون فکر

فرفری 31 فروردین 1391 ساعت 11:23 ب.ظ http://reminders.blogsky.com

:))
بابی که قشنگه بابی! قشنگ نیست؟!

پس عاشق نشدی؟!
خب می نوشتی اطلسی و بابونه!

اسماییو که برای پستها انتخاب میکنم جرقه‌ای و بر اساس یه حس لحظه‌ایه و منطقی پشتش نیس :)

[ بدون نام ] 2 اردیبهشت 1391 ساعت 12:02 ب.ظ

اطلسی،یاس رازقی،محبوبه شب،شب بو..........

احسنتت!

تو 2 اردیبهشت 1391 ساعت 12:15 ب.ظ http://chasbandegihaye-roohe-ma.blogsky.com/

لابد...

میدونستی لابد یه ترکیب عربیه به معنی بدون شک؟ همینطور کلمات قطعا و حتما و یقین که در فارسی وقتی کسی میخواد بگه نمیدونم و شک دارم و حتی در مقام انکار به کار برده میشن!!

جالب نیست؟

سولماز 2 اردیبهشت 1391 ساعت 01:42 ب.ظ http://razeman.blogsky.com

این ارتباطی که گفتی بین عطر و نوستالژی رو واقعا قبول دارم ... حقیقت محضه ...
گاهی که دارم از خیابون رد میشم و یه بویی به مشامم می خوره ، مثل بوی عطر کسی که از کنارم رد میشه ، یا هر چی ، یک دفعه چیزی تو دلم تکون می خوره ... اون موقع است که می فهمم ، ای دل غافل ... باز دوباره خاطره ها حمله کردن ...
گاهی فرارمیکنم ازشون و گاهی توشون غرق می شم...
ای داد بیداد ... موجودیه آدمیزاد !

همینطوره :)

آل..... 3 اردیبهشت 1391 ساعت 02:07 ب.ظ

سلام.قبل از کامنت تو،من بودم

احسنتت!

عابر 3 اردیبهشت 1391 ساعت 02:44 ب.ظ

نمیدونم این جمله رو دقیقا تو کدوم وب خوندم

"لعنت به هر کی که تو نیست و بوی تو رو میده"


این همه گذشته و هنوز هیچکی نتونسته تعریفش کنه
همه توصیف کردن
همه توصیف میکنن

ارداتمندیم راستی :)

ابتداءاً بنده هم شدیداً ارادتمندم.
اما درست با جملات جالبی که دادی درگیر نشدم.

چرا کسی که مثل ماست باید لعنت بشه؟ این دلیل میشه که به خودمونم لعنت کنیم چون من اون نیستم و بوی اونو دارم.

تعریف بنا به سواد نمناک من مصدر باب تفعیل فعل عرف هست به معنی شناساندن. یه بحث علمی میگه ذات هیچکس و هیچ چیز قابل دسترسی نیست و شناخته نمیشه و مقایسه نمیشه جز با صفاتش. یعنی برای اینکه یکیو بشه شناخت باید قد و رنگ و وزن و مشخصاتشو گفت تا بشه شناختش. بنابراین تعریفی جز توصیف وجود نداره.

بنابراین میشه فهمید که نفهمیدم منظورتو! :))
چقد چرت و پرت گفتم یهویی!!

نون 3 اردیبهشت 1391 ساعت 10:41 ب.ظ http://www.inky.blogsky.com

زدی تو کار هایکو!

اسمش هیکوه؟

ماه 3 اردیبهشت 1391 ساعت 11:18 ب.ظ

عاشق اینم که شب پنجره باز باشه مهتاب رو ببینم و بوی اطلسی و محبوبه شب وپیچ امین والدوله رو با تمام وجودم حس کنم ولی هیچ کدوم غیر از مهتاب نمونده.خداروشکر

سلام خوبی؟
مهتاب و پیچ امین‌الدوله دو تا از دوستای همینجا بودن که دیگه نیستن!
الآن به لحاظ فصلی فصل هرسه هست اگر پنجره‌ای باشه!

ماه 4 اردیبهشت 1391 ساعت 09:13 ق.ظ

وحیاطی

و حس و حالی

عابر 9 اردیبهشت 1391 ساعت 02:23 ب.ظ

خیلی وقت بود از جوابایی که به کامنتام میدادن لذت نبرده بودم...

مرسی
منو دقیقا انداختی وسط 17 سالگیم و مباحثات زنگ فلسفه

اما، وقتی تنها چیزی که بهت حس اینو بده که نزدیکش شدی این باشه که بوشو حس کنی...

و اون بو از کس دیگه ای بیاد ...
برای من بغضه


با این جواب مدت ارادتم به شما حداقل تا یه سال تمدید شد :)

چقدر می‌تونه هم‌جنسی اثرات مختلفی بذاره واقعا!

اگه من به یکی بر بخورم که من باشه بهم آرامش می‌ده.

مخلصیم :)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد