بابونه

یک گل میباشد و ارتباط خاصی با این وبلاگ بخصوص ندارد!!

بابونه

یک گل میباشد و ارتباط خاصی با این وبلاگ بخصوص ندارد!!

ب.ا


یاد گرفتم:


اینکه قضاوت یک نفر بسیار بسیار شخصیه. همونطور که دوستانی که لطف کردن و نظرشون رو برام فرستادن هر کدوم یه تصویر متفاوت رو توی ذهنشون داشتن. البته دیدیم همه‌ی دوستان در یه نقاطی با هم متفق‌الرأی بودن و در زوایایی کاملا مختلف. اما در مجموع کاراکتر ساخته‌شده از بهزاد بسیار مختلف بود. این تصویر برای اشخاصی که همدیگه رو روزمره هم می‌بینن مختلفه چه رسد به کاراکتری که از یه تعداد تکست بر میاد.


شاید بشه گفت هر آدم به تعداد آدمهایی که باهاشون به نوعی در تماسه شخصیت مختلف داره و یک شخصیت عینی! چی گفتم :)


در هر صورت از همه‌تون متشکرم. بعد از چندتا هم‌نوشت که فقط خودم بودم و حوضم این یه پست همگانی بود که از این لحاظ می‌شه گفت موفق عمل کرده.


این پست رو به شکل یه تحقیق روان‌شناختی ببینیم و  نه چیز بیشتر.




بعضی وقتها با خودم فکر می‌کنم آیا از دیدن قلم و نوشتار کسی می‌شه به درونیات واقعیش پی برد؟ آیا برای مثال کسانی که وبلاگهای مختلفی می‌خونن می‌تونن بدونن که این آدم چه جور لباس می‌پوشه یا توی محل زندگیش چطور رفتار می‌کنه؟ یا حتی مشکلتر کسانی که فقط کامنت می‌ذارن و رد می‌شن بالاخره به نحوی دارن خودشونو توی نوشته‌هاشون معرفی می‌کنن. واقعا کار ساده‌ای نیست. 


بعضا آدمها خیلی خودشون هستن و بعضا سعی می‌کنن کسی باشن که دوست دارن باشن. حتی بعضیا واقعا دو نفرن. یعنی توی محیط مجازی خودشونن اما این خود خودشون با دنیای واقعیشون کاملا مختلفه.


هوس کردم یه امتحانی بکنم. اینجا یه نفر هست که برای این امتحان خیلی مناسبه و سبک خاصی هم توی نگارشش هست. مطمئنم که حرفی نداره در موردش حرفی زده بشه. دوستمون بهزادخان امیرملک یا ب.ا یا بدون اسم برای کسانی که از وبلاگهای قبل با من بودن. 


وقتی کامنتهاشو نگاه می‌کنین به نظرتون میاد کسی که اینو نوشته چه‌جور آدمیه. چه‌ اخلاقی داره چه‌ شکل و قیافه‌ای داره و کلا تصویری که از دوستمون با خوندن نقطه‌نظراتش تو ذهنتون ساخته می‌شه چیه.


هرکس علاقمند بود شرکت کنه و نگران نباشین که با یه حدس اشتباه ممکنه اشکالی پیش بیاد. حدسه دیگه. 


اینطوری معلوم می‌شه که از چندتا نوشته آیا همه‌ی نظرها به یه نقطه همگرا می‌شه یا اینکه ممکنه آدمهای مختلف برحسب سلائق و خصوصیات فردیشون برداشتهای کاملا متفاوتی داشته باشن. 


توی این هم‌نوشت من اظهارنظر نمی‌کنم چون شخصا بهزاد رو می‌شناسم. بنا داریم که از روی نوشته‌ها نتیجه بگیریم نه از روی دیده‌ها! :)


امتحان می‌کنیم! نگران نباشید و راحت اظهار نظر کنید.




وکیل‌الرعایا:

چیز هایی که از کامنت هاش متوجه شدم اینها بودند :
معمولا سعی میکنه طوری وانمود کنه که انگار چیزی رو جدی نمیگیره . اما یه چند باری از دستش در رفته و علی رغم میلش ، در انتخاب کلماتش ، بیراهه رفته و کاملا مشخصه که موضوع براش مهم بوده.
از وقتی که اسمش رو به ب.ا تغییر داده ، تغییر محسوسی هم در نوع کامنت هاش دیده میشه . که این هم باز ، گفته ی من رو در بند بالا ، تایید میکنه . به طور کلی ، باز داری زیادی در بروز خودواقعی ش داره و این مسئله نشون دهنده ی آشفتگی های درونی ش هست . یعنی در زندگی روزمره ش ، جوری عمل میکنه که ایده آلش نیست ولی نمی دونه هم که چطوری عمل کنه ، ایده آلشه ؟ . در واقع من در کامنت ها و جمله هاش ، سرگردانی رو به وضح دیدم . در مورد یه مسائلی ، با اطمینان بیشتری حرف می زنه ، مثلا در مورد انتخاب همسر آینده ش . اما این اطمینانی که در سخنش هست ، مال خودش نیست ، و در واقع به خاطر اثری ست که از اطراف گرفته .
به هر حال در مورد مسئله ای که عنوان کردم باید بگم ، احتمالا در یک دوره ی زمانی نسبتا طولانی ، تحت نفوذ یک شخص به خصوص بوده ... نمی دونم ... این شخص می تونه هر کسی باشه ... مادر ، پدر ، دوست ، آشنا ، معلم یا استاد ... هر کسی ... آدمش مهم نیست ، نفوذ اعتقادات و باور های اون شخص در ب.ا مهمه . نظرش در مورد خانم ها ، به شدت مغشوشه ، با اینکه ظاهرا مشکلی با خانم ها نداره و خودش رو یه مرد واقعی می دونه ، اما با این موضوع در کشمکش و تقلای درونیه . که این تقلا و در گیری درونی ، ناشی از برخورد و تضادیه که بین باورهای خودش و باور های اون آدمی که حرفش رو زدم هست . در واقع یه جورایی بین خود واقعی و دنیای بیرونی ش ( آنچه که هست و عمل میکنه با آنچه که می خواد باشه ) گیر کرده .
موضوع دیگه اینکه ، آدمی ست که اهل مطالعه ست و دنبال کننده ی سوالات و ابهاماتشه . اهل پیگیری مسائل مورد علاقه شه و بسیار باهوش . تونسته بین علاقمندی ها و ملزومات زندگی (روزمرگی ) تعادل و تناسب برقرار کنه . در غیر از مواردی که باهاشون درگیری نسبی داره ، پذیرای هر نوع فکر و اعتقاد جدیدی هست . نه اینکه دربست قبولش کنه . حداقل در مقابلشون جبهه نمی گیره . و نکته اینجاست که ممکنه این مسئله در مورد ایشون اکتسابی باشه . یعنی در اثر تجربه ، یاد گرفته باشه که بهتره جبهه نگیره و گوش کنه ، اما در نهایت آنطور که صلاح میدونه عمل کنه .چون در بعضی موارد ، مقاومت زیادی در برابر پذیرش تغییر دیدم.
نکته ی دیگه اینکه مغروره .
ظاهرا آدم شادیه ، مزه پرون و متفاوته . اما درونش کاملا با ظاهرش متفاوته . می تونم شرط ببندم ، ساعت هایی از روز نمیشه باهاش حرف زد . بد قلقه و احتمالا گاهی وقت ها ، تعادلش رو از دست میده و حرف هایی می زنه و کارهایی میکنه که بعدا بلانسبت مثل ... پشیمون میشه .
شادی ظاهری ش ، نقابیه که روی افسردگی ها و دلتنگی هاش زده . شادی ش واقعی ، طبیعی و کودکانه نیست . از موضوعی رنج می بره که به احتمال هفتاد درصد ، برای خودش هم مبهمه . یعنی یه چیزایی می دونه اما براش واضح نیست و البته می ترسه بره سراغش و ته و توش رو در بیاره ... فعلا کافیه ...
در مورد تیپش هیچ نظری ندارم . اما فکر میکنم تو لباس پوشیدن راحت باشه و مشکلی نداشته باشه . یعنی ممکنه یه روز رسمی بپوشه و یه روز کاملا اسپرت باشه . اینها فقط یک حدسه و به هیچ وجه پایه علمی نداره ( البته با این حد اطلاعاتی که من در مورد ایشون به دست آوردم ) 
در مورد چهره و قیافه شون هم باز هیچ نظری ندارم . چون اطلاعات من در مورد قیافه شناسی به بحث های لومبروزو ( جرمشناس معروف ، که کتاب انسان جنایتکارش ، شهرت جهانی داره ) بر می گرده که مسلما اینجا جایی برای بحثش وجود نداره . البته خود لومبروزو در اواخر عمرش ،تمام محتویات کتاب معروفش رو نفی کرد و گفت تازه فهمیدم که هیچ کدوم مبنای علمی ندارند ...
به هر حال اینها چیزهایی بودند که من از کامنت های ایشون دریافتم ... البته همه ش رو ننوشتم ...شاید بعدا نوشتم ... فعلا نظر دیگه ای ندارم . اما فقط فعلا ...


پ.نون: بابا تو دیگه کیی!! اینهمه مطالب رو از لابلای کامنتهای بهزاد استخراج کردی؟ حقا که وکیلی :)




دکترخودم:

به نظر من جناب بهزاد، یه شخصیت راحت، پولدار ولی از اینایی که نه به تیپ خودشون میرسن و نه براشون مهمه که بقیه چی میگن (نه که بدلباس باشه، منظورم اینه که تیپ ثابتی نداره). هر چند وقت یه بار میندازه میره یه جایی مسافرت. خیلی توداره و اگه کسی فقط بخواد با سلام‌علیک یه مبنای شخصیتی براش بذاره، با شخصیت واقعیش چند ده درجه فرق میکنه (منظورم اینه که خیلی سخت با یکی صمیمی میشه (اونم اگه بشه!) و باهاش شوخی میکنه و بای دیفالت همچین غرور داره). حوصله‌ی لوس‌بازی‌های شبکه‌های اجتماعی رو نداره و بیشتر فقط به خاطر دوستاش میاد و میره (خودش گفت تو فیس‌بوکه )، در رابطه با جنس مخالف خیلی موقر و باشخصیت ِ، عموما هم هیچ وقت خرخون نبوده ولی خب همیشه نمره‌های خوبی گرفته.

پ.ن: احساس میکنم این بهزاد خودتی یا یه چیز شبیه خودت :)


پ.نون: یعنی یه شخصیت ساختگی که خودم پشتش نشسته باشم؟ :)) به نظرت امکان داره من بتونم کاراکتر بهزاد رو بسازم؟ 




ماه:

من اصلا تو این هم نوشت دوست نداشتم شرکت کنم چون از  کامنت یک شخص فکر کردم که نمیشه هیچ داوری کرد ولی این چند شب دیدم شخصیتی که از آقای امیرملک تو ذهن از قبل داشتم  کم کم  داره عوض میشه بنا برین طاقت نیاوردم. ایشون به نظر من ظرفیتی که گفته بودی در حد تیم ملی هست رو واقعا ندارن،البته از این رک گوییم معذرت میخواهم چون بعد دیدن عقاید بعضی از دوستان  خیلی سبک برخورد کردن واین طرز برخورد به نظر اومد که از اون دسته از آقایونی هستن که بعد از  دیدن یه روی خوش از یه خانم یا یه تعریف، دیگه میوفتن روآب و هر سبکی که فکر کنی از خودشون در میارن.که از یه آقای بارشخصیت بعیده.
خیلی خیلی معذرت میخوام نتونستم اظهار نظر نکنم


پ.نون: بدون اینکه بخوام اعمال نظر کنم یا هرچی، اینو می‌دونم که اینجا هرچی رد و بدل می‌شه بیشتر جنبه کل‌کل داره و هرچی که هست توی یه جمع دوستانه می‌گذره. حتی اگه چندتا دوست همدیگه رو به شدت نقد کنن از قالب یه کل‌کل ساده خارج نمی‌شه. 




اقلیما:

اینکه ایقدر دوست داشتم توی این هم نوشت شرکت کنم،بیشتر به خاطر قسمت اولش بود.اینکه چقدر میشه از وبلاگ یا کامنتای یه نفر به ویژگی هاش پی برد.
به نظرم قبل از این سوال باید اینطوری فکر کنیم که اصلا درسته که بخواهیم توی وبلاگ یا کامنتای یه نفر دنبال شخصیتش بگردیم.یا اینکه این کار چند درصد درسته؟
به نظر من خیلی وقتها وقتی که می بینیم یه نفر برای خودش و دغدغه هاشه که یه وبلاگ درست کرده دیگه نباید خیلی بخواهیم بریم توی عمق شخصیتش و واکاوی کنیم که مثلا فلان ویژگی اخلاقی یا ظاهری را داره.ما نوشته هاشا دوست داریم و می خونیم و همین کافیه.
ضمن اینکه از نوشته های یک نفر فقط در حد همون نوشته هاش میشه پی برد به شخصیتش.یعنی اینکه با فرض اینکه یه نفر با صداقت توی وبلاگش می نویسه،بدون خودسانسوری و غلو،فقط ما به اون بعد شخصیتش که از لابه لای نوشته هاش میاد دستمون می تونیم پی ببریم.و حالا ویژگی های ظاهریش چیزیه که ما فقط با حدس خودمون می گیم.با توجه به تصویر ذهنی که خودمون برای خودمون درست کردیم.
من فکر می کنم آدما توی کامنتاشون همون شخصیتی باشن که توی جامعه هم هستند یعنی شخصیت اجتماعی شون.حالا مگه اینکه مثل این آقای بهزاد با صاحب وبلاگ دوست باشن که به خاطر صمیمیتی که هست این مورد منتفی میشه.
و توی وبلاگشون یه خورده بیشتر خودشونن.چون یه جور حس تعلق و چاردیواری و خونه و از اینا دارن.که مثلا راحت می تونن توش داد بزنن، گریه کنن، بخندن، حرف بزنن، افکار و باوراشونا بگن..

در مورد شخصیت این آقای بهزاد هم با اینکه شخصا دوست ندارم و نمی پسندم همچین کاری را ولی خب چون موضوع هم نوشت بود می گم که اتفاقا توی پست (باید امشب بروم) که کامنتشونا خوندم و قبل از نوشتن هم نوشت داشتم به شخصیت شون فکر می کردم.یه حدسی هم زدم که بعد که شما این هم نوشت هم گذاشتید تقریبا مطمئن شدم حدسم درسته!ولی نمی گمش چون حدسما دوست دارم و نمی خوام بگید غلطه و به خاطر غلط بودنش از دست بدمش. :)
ولی کلا از توی این چندتا پستی که با وبلاگتون همراه بودم و کامنتا را می خوندم فکر می کنم قضاوت در مورد شخصیت این آقای بهزاد از بقیه آدمایی که اینجان سخت تر باشه.چون طنز و بذله گویی شون سایه میندازه روی شخصیت شون.
طنازی شخصیت واقعی طرف را نشون نمیده.ولی همین قدر فهمیدم که:
شوخ طبع و بذله گو هستن که البته خودم اینطوری فکر می کنم این بذله گویی خاص اینجا و به خاطر صمیمیت شون با شما باشه نه اینکه حالا شخصیت شون واقعا همین شکلیه.
برعکس به نظر من یه شخصیت اجتماعی خیلی موقر و مطلوب دارن که زیاد طنازی توی این شخصیت اجتماعی نیست. سن شون هم به نظرم بین 30 تا 35 سال میاد.از فامیل شون هم مثلا این حس به آدم دست میده که نقاشن یا هنرمند... همین ها دیگه!

*فکرکنم خیلی بد نوشتم.دیگه به بزرگواری خودتون ببخشید دیگه!


پ.نون: خیلیم خوب نوشتی و من با نظراتت کاملا موافقم جز اینکه سؤال و کنجکاوی من بیشتر توی این بود با توجه به شناختی که نسبت به بهزاد دارم خواستم بدونم اگر کسی فقط بخواد با خوندن چندتا نقطه‌نظر و عکس‌العملش نسبت به موارد مختلف بخواد اونو تعریف کنه آیا امکان‌پذیر هست یا خیر. این کاملا درسته که شخص توی دوتا محیط مجازی و ملموس می‌تونه شخصیتهای مختلفی داشته باشه اما به هر حال یه تصویری دست خواننده‌ش می‌ده. دلم می‌خواست بدونم کسی که هیچ ذهنیتی ازش نداره چقدر ممکنه درست هدایت بشه. یه جور تحقیقه دیگه که ممکنه نتیجه‌ش این باشه خیر اصلا امکان نداره یا اینکه بله تا حدودی یا خیلی زیاد!



روشن:

متمول.البته نه از اون مدل که براش زحمتی کشیده باشن.متمول به دنیا اومدن.
برای احساسات و عقاید سایرین ارزش زیادی قائل نیستن.مخصوصا برای جنس مخالفشون.
دارای اعتماد به نفس در حد تیم ملی.البته مثل اکثر آقایون.
راحت طلب.بقیه سوسکن و راحتی یا ناراحتیشون فرقی نداره براشون.
امیدوارم همسر آیندشون رو از بین خانومهایی انتخاب کنن که قبول داشته باشن مرد اربابه و حرفش آیه قرآن و الا به مشکل بر میخورن
جناب پ.ن. با عرض معذرت بهتر از نمیتونم نظر بدم راجع به ایشون.
صلاح میدونین پابلیش نکنین یا سانسور کنین.


پ.نون: به سلام خوبی روشن؟ به صحن علنی بابونه خوش اومدی :) چرا باید بهتر از این نظر بدی؟ بنایی نیست از کسی تعریف یا بدگویی بشه بلکه اینجا فقط قصد اینه که برداشتی که ما از بهزاد بر اساس نوشته‌ها داریم نقل شه. بنا براین راحت باش. چیزی که من می‌تونم با جرأت بگم اینه که دوست ما دارای ظرفیتی در حد تیم ملی هم هست اگه نه اونو موضوع هم‌نوشت نمی‌ذاشتم. یه چیز دیگه، برای اینکه این ذهنیتتو اصلاح کنم اینکه رفتار عمومیش با خانوما خیلی متینه اینو دیدم . 



آل....:

سلام.چه همنوشت جالبی! به نظر من باحال ترین شخص تو وبلاگت بدون اسم هستش!و من شخصا همیشه تو کامنتدونی اول دنبال نظر اون میگردم که بخونمو بخندم کلییی.به نظرم حدود ۳۷  ۳۸ سال سنشه یه آدم نسبتا قد بلنده وخیلیم شیک پوشه جلو سرشم شاید یه کم کم مو باشه!دیگههه...... مجرده البته اینو فک کنم یه بار گفته بود.از فامیلشم یه نظر میاد که از خونواده های قدیمی وپولدار باشه.یه ماشین توپم داره!!ولی  قیاقشو اصلا نمیتونم حدس بزنم نمیدونم چرا؟ در ضمن با وجود اینکه آدم شوخیه ولی پا رو دمش نمیشه گذاشت آدمو ضایع میکنه حسابی!!  خیلی دلم میخواد بدونم کدومشو درست حدس زدم.


پ.نون: ممنون :)




غواص کاشف! :

راستشو بگم ؟ والا خیلی ایشون رو نمیشناسم!
تو کامنتهای اخیر هم که نیم نگاهی کردم ملتفت نشدم که با یه جمله چه خصوصیتی میتونن داشته باشن! فقط  دستم اومد که فردی اهل طنز و بذله باید باشن! کمی هم شاید بی خیال ... دوستدار مطالعه و درونگرا!
از نوشته ها نمیشه روی ظاهر افراد قضاوت کرد!! فقط شاید بشه گفت آدمهای بی خیالتر کمی هم توپولتر هستند!!! همین دیگه! ببینید با این اطلاعات درحد -اول آبپاشم - چقدر حرفیدم:))))


پ.نون: قاضیها هم می‌تونن اشتباه کنن اما همه‌شون قضاوت می‌کنن. اعتراف می‌کنم با خوندن یه جمله خیلی خوب نقد و بررسی کردی. 




استادسنجاب:

به نظر آدم خوبی میرسه!
از چار تا کامنت فکر کنم فقط بشه همین نظرو داد!ب نظر من حتی کسانی که چند سال به وبلاگشون میری هیچ وقت نمیتونی حدس بزنی چجور آدمایی هستن در واقع.


پ.نون: خوب طبعا اگه آدم از کسی چارتا کامنت خونده باشه مشکلشه به حدس نزدیکی برسه اما کسانی که علاوه بر خود وبلاگ خوندن کامنتهای وبلاگ هم جزو علاقمندیهاشون باشه (مثل آلبالو) درسته که ممکنه در هر مورد فقط یه جمله از طرف شنیده باشه اما نظر شخص رو در مورد صدتا مطلب مختلف به طور خلاصه می‌دونه، حتی اگه یادشم نمونده باشه هر جمله یه قسمت از شخصیت ذهنی طرفو روشن می‌کنه که این قطعا یه گوشه حفظ می‌شه و این می‌تونه معیار خوبی دست بده. نکته بعد اینکه حدس از نظر من کاملا یه چیز شخصیه درسته که از یه واقعیت خارجی به دست میاد اما تعبیر شخصی اون واقعیت خارجیه که به راحتی می‌تونه اصلا با اون واقعیت بیرونی یکی نباشه. به هر حال از اینکه شرکت کردی خیلی متشکرم. 




همه شما خوانندگان این پست دعوت هستید که  در مورد سوژه بحث

برای من در همین پست کامنت بذارید و من نظر شما رو همینجا درج می‌کنم

در مورد هم‌نوشت مطالب تکمیلی رو اینجا بخونید


نظرات 34 + ارسال نظر
بهزاد امیر ملک 1 مهر 1390 ساعت 03:37 ب.ظ

هاهاهاها ....
به برنده خودم جایزه می دم !!!!!
بد حالی ها :)

سلام! داور هیچکس غیر از خودت نیست :)

بهزاد امیر ملک 3 مهر 1390 ساعت 05:39 ب.ظ

من متشکرم از این دوستان عزیز خصوصا آلبالوی خیلی عزیز که چاکرشم هستم و یادش باشه از قبل هم بودم گفته بودم خانومی یادته؟ زمان اون ماهیه ور پریده ! فقط این فامیلتون نمی ذاره من اینجا حرف بزنم یا ارتباط برقرار کنم هی سانسور می کنه !!! هی می گه مودب باش این رو نگو اون رو نگو من هم کلا منصرف شدم ! اینقدر که از من تعریف کردی دیگه هر جا برم زن می دن بهم :)
واجب شد جایزه برات بفرستم حالا مهم نیست درست گفتی یا غلط ها ! مهم اینه که خیلی تعریف کردی حال کردم :))

بابونه جان فیس بوک ما رو داری که یه عکس ازم بذار اینجا دیگه بلکه بختمون باز بشه

:) یه آگهی میدم تو جراید کثیرالأنتشار هرکی شوهر خوش‌تیپ خواست درخواست بده به دبیرخونه‌ی بابونه پورسانت منم لحاظ شه خلاصه در خدمتیم :)) بلکه یه نونیم برا ما جور شه!!

آل.. 3 مهر 1390 ساعت 11:31 ب.ظ

سلام.خواهش میکنم.

غواص کاشف! 5 مهر 1390 ساعت 10:39 ق.ظ

جدی؟ پس همچی غلطم نظر ندادم؟!!! یا خوب نقد کردم؟ منتظریم حکمو بخونیم جناب قاضی..

رو اطلاعاتی که داشتی خیلی خوب استنتاج کردی :)

ماه 5 مهر 1390 ساعت 12:27 ب.ظ

سلام دیشب اینجا یه پست دیگه بود یا من خواب دیدم!
حتی در عوالم خواب یه کامنتم گذاشتم گمونم

ماه ساعت ده و نیم خواب نیست که!

بود، اما پستمو که مجدد خوندم دیدم دوسش ندارم. ببخشید اگه پاکش کردم.

ماه 5 مهر 1390 ساعت 01:50 ب.ظ

اون ماه ماهای قدیم بود که تا کله سحر بیدار بود این روزا ماها هم قرصی شدن اول شب لحاف رو میکشن رو سرشون دیگه بمبم بیدارشون نمیکنه.مخصوصا که این چند وقت دوزشونم بردم بالا تا میاد فکر وخیال اعصابمو بریزه به هم میرم تو هپروت. اووووف خیلی حرف زدم .

متأسفم بابت قرصها. اینا زندگی آدمو مختل میکنن.

امیدوارم دوره‌ی درمان کوتاهی داشته باشی.

اقلیما 5 مهر 1390 ساعت 05:32 ب.ظ

آخه چرا؟؟
منم دلم هم نوشت می خواست.
چندبار می خواستم بگم یه هم نوشت بذارید منم شرکت کنما!!
ولی آخرش همین هفته که نبودم.:(
اونم این موضوع که اینقدر برای خودم دغدغه است!

خوب چرا شرکت نمیکنی بسته نشده، تازه شم تو همنوشتای قبلم هنوز میتونی چیز بنویسی.

وکیل الرعایا 6 مهر 1390 ساعت 12:40 ب.ظ http://razeman.blogsky.com

سلاااام خیلی بی معرفتی بابونه ... من و جا گذاشتی ؟ من یه مدت سرم شلوغ بود اصلا نتونستم بیام وبلاگت سربزنم ... حالاتوبایدمن و اینجوری قال میذاشتی ؟ داشتیم ؟ نه جدی ... داشتیم ؟

حالا مسابقه ...
یه پیشنهاد دارم ... من چون یه کمی سرم شلوغه خدایی ش وقت نمیکنم همه کامنت ها رو بخونم ... تو بیا یه لطفی بکن ... تمام یابیشتر کامنت هایی که این جناب امیر ملک خان برات گذاشته ( وبلاگ که نداره ظاهرا شکر خدا ) به صورت جامع و یکجا بذار روی صفحه تا ما هم مرجع مشخصی داشته باشیم برای نظر دادن ... من سرم درد میکنه واسه اینجور مسایقات ...
اگر هم پیشنهاد من و قبول نداری و رد میکنی ، زمان بده تا من برم تک تک پست ها رو بررسی کنم ببینم این دوستمون چیا گفته ... فقط اگه امتحان اختبار رد شدم و تجدید دوره م کردن ، خرجی این مدتم و تو بده ...

جات نذاشتم که الآن تو هم عین همه سر قسمت رسیدی. راستیاتش چون تو منو خجالت دادی و یه سری مباحث جالب رو تو وبلاگ خودت شروع کردی و اون مباحث احتیاج به وقت مفصلی برای اجرا داشت منم بسیار مشغول بودم از خجالت کمتر اونجا میومدم که کمتر خجالت بکشم.

اما مسابقه...
این که کار خیلی سختیه آدم بخواد تمام کامنتای بهزادو اینجا بذاره خودش یه برنامه‌ی جامعه اما اگر هم بشه برفرض که من یه جمله رو اینجا نوشتم تا در جریان مطالب پست نباشی که اصلا نمی‌شه فهمید قصه چی بوده.

بنابراین می‌مونه اینکه وقت داشته باشی که بسم‌الله وقت مال تو. اگه حال و حوصله و فرصت پیدا کردی یه چرخی توی پستا بزن. احتیاج هم نیست بشینی کل پست رو بخونی یه سر و پری هم ازش ببینی می‌تونی از کامنت درستتر نتیجه‌گیری کنی. اما یادت باشه تیتر پستای من عادتا زیاد گویا نیست باید متنو یه نظری بندازی. پیشنهاد می‌کنم اول پستای کوتاهو یه دور بری نگاه کنی. بهزاد حال خوندن پستای بلندو نداره. ضمن اینکه بررسی کوتاهها وقتی هم ازت نمی‌گیره.

به هرحال من خیلی دلم می‌خواد نظر تو رو بدونم. سی‌پی‌یوت خوراک این جور فعالیتهاست!

رد هم نمی‌شی من تو هیأت بررسی پارتی دارم می‌گم قبولت کنن :)

بهزاد امیر ملک 6 مهر 1390 ساعت 01:01 ب.ظ

))))))))))))))))))

Tnx dear Roshan!l
یه سوال می پرسم راستش رو بگو :
جون من ار من خوشت میاد نه؟؟؟!!

lolllllllllllll

عاااالی بود ها

روابط عمومی محترم بابونه

سلام علیکم

یادداشت برای نصب در تابلو اعلانات جهت رؤیت دوست عزیز ، روشن ارسال می‌گردد

با تقدیم احترام، پ.نون

:)

اقلیما 6 مهر 1390 ساعت 05:27 ب.ظ

اینکه کسی چقدر بتونه درست هدایت بشه بستگی به اون شخصی داره که می خواهیم بشناسیمش.مثلا همین آقای بهزاد را با چندتا کامنت زیاد نمیشهدرست هدایت شد.
یه نفر دیگه را با خوندن وبلاگش خیلی زیاد!یکی دیگه ام مثلا خیلی کم...
یعنی بستگی داره شخص چقدر خودشا رو کرده باشه توی نوشته هاش ولی بازم میگم حتی اگه این شناخت خیلی زیادم باشه کامل و جامع نیست.
اصلا من اینقدر دلم می خواد آخر این هم نوشت این آقای بهزاد بیاد اینجا بنویسه هیچکی درست حدس نزده که حد نداره!

ببین به نظر من اینش اصلاً اهمیت خاصی نداره که همه درست یا غلط حدس بزنن من بیشتر به نوع برداشت و حسی توجه دارم که از وسط نوشته های سیاه و سفید عبور میکنه و یه شخصیت مجازیو میسازه. درست یا غلط دور یا نزدیکش در درجه‌ی بعدی اهمیته.

روشن 6 مهر 1390 ساعت 08:27 ب.ظ

خوشحالم مورد وثوقتون قرار گرفت جناب امیر ملک.
فقط یادم رفت بنویسم به نظرم میاد هم کچل باشن و هم شکم داشته باشین.
حالا شما راستشو بگین!

:))))

تو رو خدا یه وقت جدی نگیری شوخیو!

آل... 7 مهر 1390 ساعت 12:52 ب.ظ

اوووو چه خیره......

:)

آل... 7 مهر 1390 ساعت 01:15 ب.ظ

خیلی دلم میخواد نظر گرگ رو هم راجع به بدون اسم بدونم!

گرگ!! :) نظر اون قبول نیست. چون اون گرگه این خون‌آشام ؛)

بهزاد امیر ملک 7 مهر 1390 ساعت 02:45 ب.ظ

با تشکر از بابونه ی بسیار عزیز و تقدیر فراوان از اقای بهزاد
که برنامشون داره می زنه روی دست بفرمائید شام

:))))

بهزاد امیر ملک 7 مهر 1390 ساعت 02:53 ب.ظ

مرسی اقلیما
تو زیادی لطف کردی !

از امیر ملک احتمالا در نا خودآگاهت کمال الملک تداعی شده مثلا ! که فکر کردی شاید نقاش یا هنرمند ....
من تنها هنرم مزخرف گفتنه :) کلا تو خانوادم یه عمه ی 60-70 ساله دارم که یه نقاشیهای متوسطی دوره ی جوونیش کشیده
سر همون نقاشی و معلم نقاشیش هم شوهرش طلاقش داده

و ا ما روشن جان......

من ورزشکارم . هیچ شکم ندارم مو هم دارم مشکی دختر کش .. تو مجردی؟!!

بهزاد!!

روشن 7 مهر 1390 ساعت 04:02 ب.ظ

جناب بهزاد خان.
علامه دهر مگه سوال میپرسه ! فقط فتوای متقن صادر میکنه و حالا نهایتا حدس میزنه!!
من یه ضعیفه هستم مثل بقیه ضعیفه ها,مجرد یا متاهل بودنم مگه فرقیم میکنه!

اینو میدونم که معلوماتت خیلی خوبه قلمت هم خیلی قوی و گیراست.

بهزاد امیر ملک 7 مهر 1390 ساعت 11:43 ب.ظ

بعله که فرق می کنه !
من با ناموس مردم خوشم نمیاد کل بندازم حتی اگه ناموس مربوطه ی مردم از این کار خوشش بیاد .
اگه مجرد باشی خدا رو چه دیدی شاید مثل تو فیلما آخرش با همون که ازش خوشت نمیاد (میاد) ازدواج کردی کار خداست دیگه
چه قدر اخلاقت شبیه ماهیه ! تنها فرقتون اینه که تو عنق تری !!!!
ببینم خونه که نموندی احیانا؟؟!! در دوران کودکیت هم نباید سر خورده شده باشی اینها تنها شروط منه !

بهزاد امیر ملک 7 مهر 1390 ساعت 11:49 ب.ظ

راستی روشن جان داشت فراموشم می شد :

این متقن رو خوب اومدی میمیرم برای خانومای باسواد.. بر خلاف تصورت من کاملا فمنیستم

حالا خودت می بینی !

روشن 8 مهر 1390 ساعت 11:09 ق.ظ

با عرض پوزش از محضر جناب پ.ن. که بخش نظرات این پستشون پر شد از خزعبلات ! من و آقای امیر ملک و با تشکر از تعریفی که کردین.هنوز کلی مونده تابه شما برسم.

این جواب رو به شما نوشتم که توهم آقای امیر ملک مبنی بر اینکه بحث باهاشون باعث خوش اومدن آدم میشه اصلاح بشه.چون ایشون بجای جواب دادن به مباحث مطروحه در چهارچوب استدلال و منطق شروع به نسبت دادن صفاتی از قبیل عنق بودن ،خونه مونده و یا سرخورده میکنن تا بتونن ضعف در بحث منطقیشون رو بپوشونن.
در ثانی حتی آلبالو که اونهمه از ایشون تعریف کرده میدونه ایشون در ضایع کردن شخصیت دیگران سرآمد هستن ،پس من شاخ غول شکوندم که وارد این وادی شدم . اونم تنها به این دلیل که شاید یه تلنگری به ذهن جناب بهزاد خان وارد بشه که عقایدشون نسبت به خانومها نه تنها فمنیستی نیست که یه سری اعتقادات مرد سارالانه در حال انقراض در دنیای مدرنه!
وقتی ایشون نمیتونن برای یه خانوم متاهل این حق رو قائل بشن که نطراتشو درباره مسائل حتی در دنیای مجازی ابراز کنه در دنیای واقعی با( به قول خودشون) ناموس خودشون چه برخوردی خواهند کرد؟
از همینجا از قول آقای امیر ملک از ماهی خانوم عذر خواهی میکنم که منو با ایشون مقایسه کردن.چون ما هیچ شباهتی با هم نداریم.
در آخر ازشون بپرسین :
جلوی هر کس کم بیارن بهش پیشنهاد ازدواج میدن؟
فک کنم اثرات دیدین فیلم هندیه زیاد باشه.

اقلیما 8 مهر 1390 ساعت 02:19 ب.ظ

خواهش می کنم لطف نبود حدس و برداشت شخصیم بود.نگفتم که حتما هنرمندین و نقاش گفتم همچین حسی به آدم دست میده.دقیقا هم به خاطر شباهت ظاهریش با کمال الملک!!:)
من کلا با حدس شخصیت از روی کامنت و... هم مخالفم دیگه چه برسه به اینکه بخوام از روی اسم و فامیل افرادم نظر بدم در مورد شخصیت شون.

بهزاد امیر ملک 8 مهر 1390 ساعت 05:01 ب.ظ

من الان تلنگر خوردم

تازه بابونه حرفام رو سانسور و ویرایش می کنه بعد به نمایش عمومی در میاره اگه نه که تا حالا فهمیده بودی من خود طالبانم ! متعصب.متحجر . بی سواد آقا بی سواااددددد ....
و کلی هم خواهش کرده من دیگه با روشن جون بحث نکنم چون گناه داره گریه می شه !!! (بابونه جان ببخشید نون نمکتم خوردم ولی این اخلاق بشر دوستانه ی صورتی رنگ تو هم گاهی حال آدم رو به هم می زنه ها) ویا آدم رو وا می داره ازت خواستگاری کنه که تازه ناز هم می کنی !!!
در این مورد اتفاقا خانوم درست می گن من با هر کی پا بده ازدواج می کنم ولو خیلی خیلی موقت :)

و در آخر ... خانم محترم تا تنش نخاره کل نمی ندازه ....

آلبالو رو قاطی نکن من روش تعصب دارم چون بابونه گفته!
مهمون خر صاحبخونست دیگه

بهزاد جون تو یه بار از من خواستگاری کردی هنوهیچی نشده میخوای سرم هوو بیاری؟؟!! این بود آرمانهای ما؟

قول داده بودی با خونواده بیاین قرارمدارا رو بذاریم که، من از خونه‌ی مامانم که اینطوری نیومدم! تو هم که همه‌ش جهیز اینو اونو بزن تو سر من، ای خدا این مردا تو این دوره‌ی وانفسا :))

من اگه بنا بود سانسورت کنم که لالالالا....

نظر دادم!!!! 9 مهر 1390 ساعت 10:18 ق.ظ

هیچی نمیدونم چطور اخلاق یا هر چی دیگه آقای ب. ا داره فقط این که همدیگرو مثل برادر دوست دارین حتی اگه زیاد همو نبینین برای هم خیلی مهمین
That's all sorry if it's 2bad

سلام . چه اسم جالبی داری :)

بهزاد امیر ملک 9 مهر 1390 ساعت 01:07 ب.ظ

چرا جواب مردم رو درست نمی دی!!همین حالاشم به اندازه ی کافی عجیب شده داستان پیچیده ترش نکن

نظر دادم عزیز:
من بابونه رو 2 مرتبه کلا دیدم که اونم توی سفر های کاریم بوده. در واقع دلم می خواست که ببینمش چون چند ساله که می خونمش و دوسش دارم و کاملا خوشحالم که دیدمش به این دلیل که حدسم در مورد شخصیتش که باعث شده بود بخوام ببینمش کاملا درست از آب در اومد و از اون دسته آدمهای خوب روزگار بود که کم گیر میاد یا اقلا دور و بر من که نیست ! :)

:) جدی پیچیده شده؟ شایدم! دکتر که می‌گه یه نفریم، نظردادم هم اینجور.

ظاهرا امتیازهای منفی منو بهزاد خان اغماض می‌کنه دستش درد نکنه. شایدم بر نخورده بهش هنوز!! ;)

بهزاد امیر ملک 9 مهر 1390 ساعت 02:40 ب.ظ

دکتر؟ من و تو یه نفریم؟؟؟؟ این معنیش اینه که تو دو شخصیتی هستی؟ :))

جون بهزاد عکس من رو که خواستی بذاری مال خودتم بذار !
دریغ از یک اپسیلون شباهت :)))

یکی تو بچه مثبت کامل ..یکی هم من که خدا رحم کنه !!
چی باید بهم بر می خورد؟ شاید اصلا نگرفتم :) داریم بازی می کنیم حالا هر کی هر چی می خواد بگه مناظره ی ریاست جمهوری که نیست اونطور که بعضیها... جدیش گرفتن !

موافقم صددرصد

نظر دادم!!!! 9 مهر 1390 ساعت 09:57 ب.ظ

دیدی گفتم کم, همو دیدین،گفتی ٢بارلطفا جایزه رو بدین به من
خیلی وقته هیچ جایزه ای نگرفتم جدا برای ادامه زندگی احتیاج به جایزه دارم

:)

بهزاد امیر ملک 10 مهر 1390 ساعت 12:48 ق.ظ

چه جور جایزه ای به حیات تشویقت می کنه عزیزم؟
اگه از من بر بیاد چرا که نه :)
فقط یه چیزی رو بهم بگو تو قبلا این ورا بودی با یه اسم دیگه؟
به نظر غریبه نمیای اما اسمت هم توی ذهنم نیست..

ک.ب.ک 10 مهر 1390 ساعت 09:18 ق.ظ http://03040.blogfa.com


وقت کردی بیا پیشم

ک.ب.ک
http://03040.blogfa.com

آل... 10 مهر 1390 ساعت 11:12 ق.ظ

سلام چه مثنوی زیبایی از اشعار حافظ این بغل گذاشتین.

انتخاب من نیست، دست گنجور درد نکنه

اقلیما 10 مهر 1390 ساعت 11:58 ق.ظ

وای چه نتایج خوب و مثبت و قشنگی.
خیلی دوستشون داشتم.همون نتیجه ای گرفته شد که دلم می خواست گرفته بشه.انرژی مثبت خوبی بود واقعا!مرسی.
کاش می شد به عنوان یه تحقق چاپ کنیم بدیم دست ملت! :)

:)

وکیل الرعایا 10 مهر 1390 ساعت 03:33 ب.ظ http://razeman.blogsky.com

خجالت و این حرف ها چیه رفیق ؟ نگو این حرف ها رو ... من اون پست ها رو گذاشتم و تو هم اگر دوست داشتی بخونشون و تمرینات رو انجام بده . اگر هم دوست نداشتی و حال نکردی باهاشون هم هیچ اشکالی نداره . زوری که نیست برادر من ... این از این ...
حالا مسابقه رو عشقه ... اینکه گفتی آقا بهزادتون حوصله ی پست های بلند و نداره ، یه چیزایی دستم اومد ... حالا بریم سراغ بقیه ی پست ها و یه نگاهی به نظرات دوستمون بندازیم ببینیم چی دستگیرمون میشه ... اما ممکنه نظر دادن من کمی طول بکشه ... اونم نه به خاطر اینکه می خوام نظرم دقیق باشه ( که اینم هست ) بیشتر به این دلیل که تا آخر این ماه پشه ها دارن حسابی از خجالت سرم در میان

:) اوکی

استاد سنجاب 11 مهر 1390 ساعت 12:24 ق.ظ http://sanjab222.blogfa.com

فکر کنم الان بیشتر جناب امیر ملک معروف رو شناختم...باید قلم خوبی داشته باشه و همچنین جون میده واسه کل انداختن!

:)

روشن 11 مهر 1390 ساعت 08:21 ب.ظ

منتظر شنیدن این اعترافات بودم.
خدا رو شکر به واقعیت وجودیتون پی بردین.یه کم دیر بود.
ولی خوب ماهی رو هر وقت از آب بگیری تازست.
بعدم شما احتمالا شبا از خارش تن خوابتون نمیبره نه؟
چه بد!
اون جمله آخرم خوب اومدین.خیلی بهتون میاد.

بهزاد امیر ملک 11 مهر 1390 ساعت 11:49 ب.ظ

اخلاقت زیادی شهرستانیه روشن....بعد از این جوابت خاموشیست

روشن 12 مهر 1390 ساعت 05:25 ب.ظ

مجالست و مصاحبت زیاد با شما پایتخت نشینها بهم یاد داده که باید به این اخلاق افتخار کنم.ممنون که ازم تعریف کردین.
خوشحالم که سکوت رو انتخاب کردین.بعضی آدما ساکت باشن بجای ناطق , دنیا جای بهتری برای زندگی میشه.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد