یادم باشد گوشه دفتر خاطراتم بنویسم برای کسی که زخم روان خورده، زخم زبان تیر خلاص است.
یادم باشد زندگی جوی گلالوده ایست که باید دل به دریا بزنی، خود و دیگران را آلوده اش کنی تا ماندگار باشی. دست روی دست بگذاری سر تا پایت را گِل میگیرند و با ظاهری آراسته تحقیرت میکنند. قاعده بازی را اگر ندانی بدا به روزگارت.
یادم باشد چشم همدلی نداشته باشم حتی از.....همدل.
یادم باشد خر سیاه و راه آسیا امن است. ماجراجویی چرا.
یادم باشد رودخانه های متلاطم جای ماهی طلایی نیست. غرق میشود.
یادم باشد کسی که هیچوقت...... برای تو چرا؟
یادم باشد خود کرده را تدبیر نیست. بچش....
راه آسیا امن یا ناامن ؟
تو هم از تو غارت در اومدی انگار. آدم دلش واسه نوشتن تنگ میشه نه؟
سلام دوستم. دلم برای اینجا و دوستام تنگ شده والّا من بدون نوشتن نمیتونم بنشینم.
خوبی مرجان؟ گیگیلی چطوره؟
زیاد نمیرسم اما میام
چرا کامنتم نمیاد؟ پ.نون من اعصاب ندارم میزنمتا
ببخشید چند بار سر زدم کسی نبود دیگه الآن برگشتم
خوشحالم که سر زدی
بنویس که یادت نره
سلام. من از خواننده های خیلی قدیمیتون هستم اگر شما همون پ.نون قدیمی باشید. خیلی اتفاقی دوباره اینجارو پیدا کردم و خوشحالم. همیشه موفق و پایدار باشید دوست قدیمی
سلام. بله. اونقدر ازش گذشته که فقط شبحی از اون وقت یادم میاد. این شبکه های اجتماعی همه چیز رو بــه خودشون اختصاص دادند. اما وبلاگ اصالت خودشو داره. باید بگردم کامنت هاتو پیدا کنم. ممنون که اومدی.