وقتی هیچی نمیگم، معنیش این نیست که چیزی برای گفتن ندارم.
حرف وقتی قیمت پیدا میکنه که بیفته سر جاش. اگه غل بخوره بره تو کوچهی دیاگون در آوردنش کار حضرت هاگریده!
رو این اساس محض امتحان هر هشتصدسال یه بار یک کلمه میگم. گرفتی گذاشتیش یه جای امن، حرف بعدیمو میزنم.
الآن کوچهی دیاگون پر حرفهای جویدهشدهایه با دوره بازگشت هشتصدساله.....
پ.نون: امیدوارم این یکی حرفم نرسه به کوچهی دیاگون.
تو کلمات رو بگو...
من خودم در کوچه های دیاگون جای امن براشون سراغ دارم...
برام موى اژدهاى وایپر کنار بذار این تابستون لازم دارم...
سلام
میبینم زدی تو خط هری پاتر و کوچه دیاگون!!
تو نذار مغازه جادوگری حرفاتو چپه چوله کنه، ما جای امنشو دااااریم:))
سلام دوست من ، خوش اومدی :)
دمت گرم!
عجب...
دلم برا کوچه دیاگون تنگ شد مدتیه جاروم بنزین تموم کرده اینجا سرگردون موندم وگرنه یه فکری برات میکردم
خوب اگه از گرگ نمیترسى بیا خونه ى ما با پودر میفرستمت برى ؛)
منکه پایه ام یه بار برم کوچه دیاگون ، حتی دوبار !
مواظب خودت باش! سعی کن همیشه با یه غول بیشاخ و دم نجیب همراه باشی :)