امروز صبح گرگ در حالی که پیپشو میکشید ابروهاشو تا دم گوشهاش داده بود بالا چشاشو گشاد کرده بود و هر از گاهی یه عجب کشداری میگفت، داشت روزنامه صبحشو میخوند.
آخرش کاسه صبرم لبریز شد و پرسیدم چه خبره اون تو؟
سرشو آورد بالا و پرسید چی چه خبره؟ گفتم دارم از فضولی میترکم یه ربعه داری میگی عجب! میگه شما آدما خیلی چیزای عجیبی هستین واقعا! سالی یکی دو بار موبایلاتونو عوض میکنین تو یه خونه حالا چارنفریم بخوایم حساب کنیم چارتا چندصدهزارتومن خرج میکنین خیلی عادی آخم نمیگین بعد سر خرید یه تخته قالی سر شیشهزارتومن به توافق نمیرسین و میگین مرتیکه گرونفروش گرونجون دندونگرد داره گرون میده!!! همهتون از غصه دارین دق میکنین پول نداریم بدبخت شدیم دلار شد فلان قدر بعد هفتهای دو سه بار میرین غذای بیرون میخورین که به قیمت یکچهارم بهترشو تو خونه میتونین درست کنین. قرض میکنین بیستسیدرصد روش پول میدین که......
پریدم وسط حرفش گفتم اینا همه رو تو روزنومه نوشته؟؟؟؟
خیلی ریلکس میگه نه! چطو مگه؟
گفتم هیچی همینطوری.
عینکشو باز سوار کرد و رفت لای روزنامهش...
آی حال میکنم از اونی که آدمو دچار اشتباه میکنه اساسی:))
دوساعته داره میگه عجب توهم کوک اون روزنامه که توش چی نوشته:) نگو داره به نتیجه گیریای خودش میگه عجب...
ولی خدایی این تصویرت از گرگ روشنفکرت رو اعصابم ماهی سرخ میکنه چه جوور...
من هیچوقت نمیتونم بفهمم تو کله پشمالوی این جونور چی میگذره :)
واااااای که من عاشق این گرگم ...........تمام حرفاش درستن.........
:) واقعنی؟
خدایا چقدر این گرگه عزیز و بامزه ست...
آدم هوس میکنه بخوردش :)
هه :) امتحانش مجانی نیست، قدری مخاطرهآمیزه فککنم :)
راجع به گرگ که پست میزاری دلم میخواد یه چیزی رو توی خودم به شدت انکار کنم. به شدت انکار...
کافیه ابرازش نکنی.
بی ربط نوشت : مث فرزاد حسنی که میگه روزنومه...
از شخصیتش اصلا لذت نمیبرم اما تو گویشش یه اصالتی داره که میپسندم. یکیش هم استفاده از مصطلحات قدیمه.
خب ما چرا اینکارارو میکنیم؟
موبایل و غذای بیرون و... اینا رو میگم...
چون منطقمون تحتالشعاع حال و حولمونه! اگه از قالی هم مثل موبایل کیف میکردیم اونم راحت میخریدیم و فشارشو میاوردیم به جای دیگه.
+1 منم ازش خوشم نمیاد! اصلا! یه دوست دارم دوسش داره هیچوقت نمی فهمم چطوری!
البته شعراشو دوست دارم
راستیاتش خوش اومدن یا خوش نیومدن ارادی نیست فلذا هیچکسو نمیشه محکوم کرد که چرا از کسی یا چیزی خوشت میاد یا نمیاد یا چطوری.
همه آدما زوایای مختلفی دارن با رنگها و طعمهای مختلف که میشه اون زاویه بخصوصشونو پسندید یا ازش متنفر شد. چی گفتم :) اما انگار بدم نگفتما!!
من که شش ساله موبایل عوض نکردم
تو احیانا گرگ نیستی؟؟ :)))
خوش اومدی.
معلومه که عمرا همچین ریسکی نمی کنم.همینطوری گفتم کلا آدم هوس میکنه!
ولی یادمه گفتین کسی را نمیخوره. :)
:) مخصوصا خانمها رو! باشه گرگ، اما جنتلمنه :)
وقتی داشت پیپ می کشید کلاهشم گذاشته بود سرش ؟ یه وری ؟ کلاه داره اصلا ؟ اگه نداره یه دونه واسش می خرم از طرف من بده بهش !
از اینا
گفتی عجب یاد یه خاطره افتادم کلی خندیدم الان !!!
مردها این دوره و زمونه به ندرت پیپ میکشن اما تقریبا هیچکدوم کلاه نمیذارن، گرگ هم کلاه نداره، احتیاجیم نداره! به قدر کافی فتوژنیک و مرموز هست :)
آدرسو!!! :)
من عاشق حواس جمع خودم هستم ...!!! کلیلک میکردی ببینی چی باز میشه ؟!!!
اتفاقا مردهای این دوره زمونه خیلی هم پیپ میکشن ! همه شون هم کلاه دارن ! ( ستاد جوسازی جهت خوش تیپ شدن مردها ) ... حالا گرگت می دونه اینهمه تعریف میکنی ازش ؟ خدا شانس بده !
:)) سعی خودمو کردم خداییش!
پس چی؟ میدونی من تو گرگای آتن چقد سوکسه دارم؟ ؛)
راستی اون خاطره عجب اگه قابل تعریفه بتعریف.