از همه کارمندهای ادارات عذر میخوام.
تو یه اداره کاری داری. خیر سرمون اتوماسیون اداری داریم، همه چی رو رواله، همه کشور به هم وصلیم، خوشبختیم دیگه!!!
چیز بسیار مهمی داریم که بسیار لق و ناپایداره و به جون همه وصله که همیشه قطعه و باعث تفریح و سرگرمی دوستان میشه.
آقا چرا نشستی فال ورق میگیری؟
مگه نمیبینی سیستم قطعه میخوای چیکار کنم بیام وسط لزگی برقصم؟؟
سیستم مهمان جدید زندگی اداری ماست که به هر علت ارضی و سماوی مثل گاز گرفتن کوسه در دریای سیاه، برگزاری انتخابات، اجلاس دول در کشور نمیدونم چیچی، نفخ متصدی مانیتورینگ، دعوای بین امور مالی اداره و آیاسپی، مرخصی زایمان خانم پرورش یا هرچی که فکرشو بکنی بزش میره سر کوه و دیگه حتی آبدارچی هم سماورش از کار میفته.
خانوم این پرونده من به جریان افتاد؟
خانومه نشسته داره تند تند با دوتا انگشت سبابه و جابجا کردن ماوس و کلیک و گاز گرفتن لبهاش فعالیت میکنه فلذا جوابی نمیاد.
فضولتا سرک میکشی رو مانیتورش میبینی هی یه جا رو کلیک میکنه هی پنجره باز میشه هی یه چیز ثابتو تایپ میکنه هی یه پیغام خطای خرچنگ قورباغه میگیره هی ضربدر گوشه پنجره رو میزنه نقطه سر خط. حالا دویست بار. تازه عبرت هم نمیگیره که با اصرار و تکرار مشکلی حل نمیشه! کجای کارای ما شده که این بشه؟ سیستم ما نرم افزار بسیار انعطاف پذیری داره به شرط اینکه همه چی عین اون چیزی باشه که شرکت تهیه کننده نرم افزار فرض کرده، سخت افزار، سیستم عامل، تنظیمات رجیستری چی چی...
کاری که روی روال اداری معلومه قطعا باید رو این مراتب انجام شه، اتوماسیون هم شده یه پروندهس باید این مسئولین معلوم روش اقدام کنن اگه شما یه هفته پا جفت وانستی التماس نکنی قربونت برم عزیزم نگی از خونه اول یه قدم جلو نمیره هیچ، کل پروندت همچین گم میشه که فقط یه ماه باید دنبالش بدوی از تو کدوم سوراخ درش بیاری. چرا از اول پرونده تشکیل نمیدی؟ چون قبض رسید همه پرداختات لای پرونده اولیه دیگه تازه سیستم هم دیگه بهت اجازه نمیده!!
آخر کارم یهو بعد اینهمه دوندگی یکی یادش میاد به موجب فلان بند قانون شما اصلا حق نداشتی اقدام کنی! چرا اول اینو بهت نگفتن؟ چون هیشکی نمیدونسته! تنها کسیم که میدونه اون آخریهس...
کلا خوبی؟ چه خبر؟
اووووووووووووووووووووووولللللللللللللللللللللللل
شدم یا نه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
شدی :)
این متنت رو پارسال با تمام اعماق وجودم توی اداره بیمه احساس کردم و با خوندنش الان داغ دلم تازه شد ... یک ماه فقط پله بالا پایین میکردم با یه کلکسیون امضا تو دستم و کلی ترفند تو مغزم و دعا دعا که ای خدا امروز شانس با من باشه!!! الان نقشه اون اداره بیمه رو بخوای ،هنوز هم حفظم، کاشی به کاشی ...
متأسفم. تجربهای که هرکی پاش به سیستم عزیز اداری بازشده داره.
اوووووووووووووووووووووووووووووووووووووللللل
دووووووووووووووووووووممممممممممممممم
و سوووووووووووممممممممممممممممممم
؟
:)
همون وسط مسطا یه نفسی هم میکشیدی حال بهتر از این بود پ.نون :((( آخه یه ریز تند تند پشت سر هم یه نفس حرف زدی و نوشتی یه کمی به فکر اعصاب ما هم باش خب :((
آره واقعاً همهشو از حفظ نوشتم :)
والا ما توی اداره هستیم اتفاقا سیستم اتوماسیون هم داریم. و اتفاقا جرات نداریم به ارباب رجوع بگیم بالای چشمت ابروست. این اداره جات کجان که ما نمیبینیم...؟
آی سی، همه جا گل و بلبل :)
من توی محل کار خودم سعی میکنم هیچ نکته مبهمی رو برای ارباب رجوع باقی نگذارم . میدونی اعتقاد دارم به قانون کارما ، میدونم اگه الان باعث اتلاف وقت کسی بشم یا حق کسی رو ضایع کنم جای دیگه ای باید طبق قانون سوم نیوتون به خودم برگرده که موازنه کاءنات بهم نخوره . اینایی که میگم واسه زر اومدن نیست ، همه ادیان اینو میگن با زبانهای مختلف .
خیلی خوبه، اگه همه اینطور فکر و عمل کنن لااقل نصف مسائل حل بود.
متن من خیلی سیاه بود و فقط به اشکالات اشاره داشت و منم توی ادارات به آدم دلسوز و کاری کم بر نخوردم. راستیاتش اینکه آدم بد مطلق هم کمه اما اونکه خوبه هم تو این سیستم که قرار میگیره مگه خیلی از خودگذشته باشه بخواد خلاف جریان حرکت کنه و کار همه رو تسریع کنه وگرنه آدم خوب هم یه جون و نفسی داره نمیتونه برای تک تک ارباب رجوعا جانفشانی کنه.
انگشت اتهام من به سمت افراد نیست بلکه سیستم کلی اداری بیماره و این بیماری در مملکت ما همه گیره ، به اعتقاد من مطلقا هیچ اداره ای وجود نداره که اونطور که باید و کاملا هم امکانپذیر هست کار انجام بشه. حالا تو یه اداره مدیریت و افرادش دلسوزترن بیماری کمتر و خفیفتره تو یه اداره هم از شدت مرض داره نابود میشه.
تازه من به بیماری بزرگتر فساد مالی و اخلاقی، رشا و ارتشا و سوء استفاده های آنچنانی و زیرابزنیهای چنانکه افتد و دانی، خرابکاریهای عمدی برای تخریب رقبا، باند بازیها و گروه بندیهای با اهداف مختلف سیاسی و اقتصادی هیچ اشارهای نکردم و فقط ظاهر ظاهر و احمقانهترین موانع رو اشاره کردم و بس.
ای بابا ... آخه یکی نیست واقعا که بگه ، آقایون محترمه ، نه اینکه پهنای باندتون خییییییییییلی وسیعه و کلا سرعت و بخورم که فرای سرعت نوره و هیچ مشکلی هم تو این زمینه ها وجود نداره ، نه حتی در سطح خانگی و اداری و کشوری و این حرفا ، الکترونیک کردن خدماتتون دیگه چی بود !!! والله به خدا بعضی وقت ها با همون روال کاغذی دویست سال پیش هم عمل کنیم ، کارها سریع تر انجام میشه . ولی با این همه چاره ای نیست ، بالاخره یک روزی باید این دوران پست مدرنیزم رو پشت سر بذاریم ، که این دوره ی طلایی خورده به پست ما دیگه !
و این در حالیست که برنامه دارن اینترانت خودی رو با سرعتایی درب منزل تحویل بدن که برای ما فقط مثل یه رؤیای محاله! قول دادن تلویزیونا رو که کلا اینترنتی فول فلان ستریم کنیم فیلمای آرشیو رو حسب الحال ببینیم و چه و چه. بزک ما کلا جوکی شده یه دونه هسته خرما میخوره یه ماه شیر میده.
سلام بر برادر قهرمانم ! خوبی شما ؟ شرمنده نبودم این چن وقته از مطالبت دورم . گفتم یه سلامی عرض کنم منو یادت نره یه وخ !
سلام خوش اومدی. راستی رو اون پیشنهاد من بیشتر فکر کن ، کلید وبلاگتو بده من یه تعویض روغنیی میللنگتراشیی سمساریی میزنیم سودشم شصت چل! :))
دو چیز، اولا اینکه کل سیستم کشور افتاده دست چند نفر که شاید متعهد باشند، ولی متخصص نیستند. دوما اینکه برا ما پایداری مهم نیست، مگه تو یه سیستم اتوماسیون، طرف به جز کلیک کردن و اینا کاری داره؟ خب میشه همین رو تو گنو/لینوکس پیادهسازی کرد، اولا که پایداری گنو/لینوکس در حالت عادی بالاتر از ویندوزه و دوم اینکه قابلیت انعطافپذیری بالاتری داره. سوما نیروی متعهد اداری داریم، ولی خب حوصله ندارن، این حوصله نداشتن هم نتیجه مستقیم نظراته که نیست.
در آخر اینکه آرزوی سلامتی شما رو دارم.
خیلی یا عمده ناپایداریها مربوط به بین راهه، حالا یا ویندوز یا لینوکس هرکدوم که باشه خط که قطع بشه فرقی نمیکنه.
تو به چی میگی متعهد؟ همه جا هم آدم خوب هست هم آدم کارشکن و باجگیر و زیرابزن. خدا کنه به پست دسته اول بخوریم .
برای شما هم.
به این میگن یک پست "نق" درست و حسابی!!
خوبه که آدم هرکار که میکنه درست و حسابی باشه! مگه نه؟ :)
من به کسی میگم متعهد ِ بیتخصص، که فرضا حلال و حروم براش مهمه، یا اخلاقیات براش مهمه، ولی نمیدونه باید چیکار کنه، تخصصش رو نداره. طرف میبینی لیسانس الهیات داره، شده معاون ثبت اختراعات دانشگاه! حالا هر چی خوب، وقتی خودش دست به پیچ و مهره نداره، حداقل وقتی خودش نمیفهمه مثلا این سری فوریه به چه درد میخوره و چقدر دهنسرویسکن ِ بدست آوردنش، ارزشی برای کار انجام شده قائل نیست.
پ.ن یک: مثال رو شما فرض کن یه نق زدن بود. آدم برای یه بحث مثال به این گندگی نمیاره.
پ.ن دو: چه حسی داری از اینکه یه پستی که مال قبلنهات بوده رو برای بازگشایی کردم؟
این دوره و زمونه خیلی چیزها سرجاشون نیستن انگار حتی معاون ثبت اختراعات دانشگاهها!!
جالبه