پر که میکشی پشت سرتو نگاه کنی باختی
برو...... فقط برو مستقیم........
آدم همیشه به جایی که بوده دلبستگیهایی داره ولو زندان باشه.
پا سست مکن !
پ.نون: دیروز برای گرگ اس ام اس دادم. توقع بیجاییه که جواب بده اما دلیوریش اومد. خدا رو شکر گوشیش روشنه.
آدمیزاده دیگه
یه وقت دیدی بودش با بایدها و شایدهاش غریب شد...
یه وقت میبینی باهاشون قهر کرد. نزدیکن ولی پشتشون به همه!!
یه وقتم میبینی زده هرچی باید و شاید و لابد و اگر رو با هم ترکونده خیر سرش! گوششم بدهکار نیست. دوتا پاشو کرده تو یه بتوچه مرغشم یه پا داره!
حرف مرغ یک پا شد، یادم اومد چند روزها دوتا مرغ خریدم و به شاگرد مرغ فروش گفتم قطعه قطعش کنه. وقتی رفتم خونه دیدم یکی از مرغها یه پا داره! گمونم یارو بایدهاشو با همون تیغ گردون بریده!! به قیافشم نمیومدها! اما این روزا هر کسی یه جوری سر این حشو و زوائدو شیره میماله و کار خودشو رواج میده.
کلا چه عرض کنم.
ارادتمند پ. نون
دیروز پریروزها شایدم دیشب پریشبها نمیدونم برای چی و چطوری یهو دلم برای بابونه و دوستان تنگ شد. برای گرگ، برای همنوشت، برای داستانها و چرت و پرتهام از شما چه پنهون مدتیه که تو گلوم قلمبه شده همه مزخرفاتم. اونقدر که با موبایل و جیپیآراس به هزار مکافات اومدم اینجا. شروع کردم به خوندن پستها یکی دوتا ده تا بیستتا خیلیتا! بعد افتادم توی نظرات از این پست به اون پست. اونقدر فاصله گرفتم که باید فکر میکردم و یادم میاوردم که چی به چی بود! پیریه دیگه ؛)
اما بعد از این مقدمه حماسی و شورانگیز عرض میکنم که آدم وقتی بادش در رفت میشه عین این بادکنکایی که از دیشب موندن. دیدی چطوری دیگه اون پوست براق و گلانداخته رو ندارن و اگه بچلونیشون از لای انگشتهای آدم قلمبه قلمبه میزنن بیرون؟ آدمم عین بادکنکه! یا شایدم بادکنک عین آدمه نمیدونم یکیش.
وقتی جوونه و شادابه، خوشگله تر و تازست پرتحرک و پرجنب و جوشه شوتش کنی میپره اینور اونور، همه بهش توجه میکنن خلاصه از اینا. اما وقتی سنش بالا رفت کمکم شادابی و تحرکش کم میشه. حساسیتها و سر و صدا و جوش و جلاش کم میشه. جیغ و ویغ و های و هوش هم به همچنین. شوتشم بکنی میفته همین پیش پات.
حالا کدوم بهتره کدوم بدتر؟ خوب عین هر این و اونی توی دنیا یه چیزایی از این و یه چیزایی از اون دیگه. اون بادکنک نوه باحال و تیز و بزه اما یه خورده فشارش بدی با یه صدای بلندی میترکه و هیچی ازش نمیمونه اما بادکنک باد در رفته اصلا بگیر تو مشتت لهش کن حتی تا یه حدودی میتونی گازش بگیری هی زیر دست و پات خودشو با فشارها انطباق میده اینجاشو فشار بدی اونجاش میزنه بیرون بالاخره یه جوری با شرایط کنار میاد.
آدمم عینا بادکنک یا بادکنک آدم. حالا! تو جوونی پر از هیجان و انرژیه پر از شور و شوق اما وقتی فشار حالا روحی جسمی هرچی از حد تحملش گذشت میپکه! بنگ! میشه یه تیکه لاستیک سوراخ. اما آدم که جا افتاد قشنگ روغن ولداد بادهای اضافیش در رفت، اون جوش و جلاها به نظرش خیلی عجیب میاد. فشار روش بیاد اومده دیگه. یه خورده مقاومت میکنه زورش نرسید از لای انگشتای فشاره گوشههاش میزنه بیرون همونقدر که نپکه.
مخلص کلوم الآن ما روغن ولدادیم همچین دست به هم و نه! بدم نیستیم من حیث المجموع!
شماها چطورین؟ شمایی که اونقدر بامعرفتین که هر از گاهی سری به این گوشه خاکگرفته و جاتره بچه نیست میزنین؟
خلاصه که ارادتمندیم
پ.نون
پ.نون: راستی اول آدم درست شده یا بادکنک؟ آخرشم نفهمیدیم این مثل اونه یا برعکش p: