گرگ خیلی تنهاست. شبها روی تپهها زیر مهتاب زوزه میکشد. دم صبح خسته و خاکآلود ورودی و پلهها را خاکی میکند و در اتاقش را با سر و صدا به هم میزند.
بد شده است. باید به حرفش بیاورم....
بیرون تاریک است.
صندلیم را کنار پنجره بارانخورده خنک میکشم.
پرده سنگین را در مشت میفشارم و به گونهام میچسبانم.
بیرون سرد و تاریک است.
نفسم بر پنجره نقاشی میکند.
نفسم گاهی بازیگوشی میکند، گاهی بدخلقی. امشب نقاشی میکند.
دلم میخواهد بدانم آن دورها زیر باران سرد و تاریک چه میگذرد.
پیشانیم را به شیشه میچسبانم و بینیم را.
حس بیرحم شب همهام را پر میکند.
امشب میآید یا فرداشب. تمام این مدت انتظارش را کشیدم چشم به راهش بودم و هنوز نمیدانم اگر بیاید چه بناممش و چه بخوانمش. آیا دوستش خواهم داشت؟ دوستم خواهد داشت یا نه.
انتظار طعم گس دلچسبی دارد شاید از شیرینی رسیدن هم دلنشینتر.
دوستان خوبم عذرم را بپذیرید که اینجا از این به بعد به صورت یک روزنامه دیواری در میآید. نه به دلیل شما که نازنینید بلکه به علت من که ناپایدارم.
کانتری ندارم که خرج و دخل کنم، دوربینی
حفاظی مالالتجارهای هیچ چیز ارزشمندی.
اینجا روزنامه دیواریی خواهد بود برای من و شما دوستان. روزهایی بود که هر روز میشمردم که که میآید، چندبار میآید از کجا میآید. مترصد بودم که به محض رسیدن نظر جواب دهم. روزی هزار بار سر میزدم. دم در را تا سر کوچه جارو میزدم آب میپاشیدم. گل میکاشتم. این روزها اما شاید به بلوغی رسیدهام، اوجی، حضیضی، هرجا که هست به نظرم جای بدی نیست... میپسندم. از پشت شیشهها دوستتان دارم. لبخوانی نمیدانم اما لبخندها و مهربانیها نیازی به لبخوانی ندارند. مهربانی ساطع میشود. میدرخشد و روشن میکند. روشن میشوم و دلگرم.
دلم بخواهد تجسم میکنم محبوبترین وبلاگ دنیا را دارم ترافیکم ترافیک جاده چالوس را در روز دوازدهم فروردین خاک میکند. بخواهد اتاقکم را چهاردیواری مهجوری خواهم دید، اتاق سوزنبان ایستگاهی دور افتاده، جایی حدود ته دنیا.
بعضیها هستند که میدانم دوستم دارند حتی
اگر پستهایم چند نقطه پس و پیش باشد میآیند و میخوانند بریل نامفهوم مرا.
بعضیها هستند بعضی وقتها دوستم دارند و بعضی وقتها هرگز.
از این به بعد هیچ تفاوتی با از این به قبل نخواهد داشت. اگر حرف خاصی داشتید ایمیلم هست صندوق پستی بلاگسکای هست من هم هستم.
پ.نون: بعضی قالبها ایمیل مدیر وبلاگ را میگذارند اما انگار این قالب ندارد. برای دوستانی که ایمیلم را در کامنتها ندارند و پیغامی برای رساندن دارند...
p.o.bucks@gmail.com
والسلام.
داشتم با خودم فکر میکردم همینطور هم دارم فکر میکنم کلا وبلاگ چطور جاییه؟ اگه یکی هر شکلی هست باید راست بیاد توی وبلاگش همونو انعکاس بده؟
ملت هزار و یک مشکل و نامیزونی برا خودشون دارن بعد بیان اینجا ببینن یکی هست که هزار و یک اشکال دیگه داره. بماند که اینها بالفرض از کوتاهیهای شخص خودشه نمیدونم مرفه بیدرده، خودآزاری داره، مظلوم نمایی میکنه یا اینکه واقعا یه مرگیش هست و داره اینجا چسناله میکنه. بعد بشینن و آه و نالههای طرفو مطالعه کنن حالشون هرچی که هست پنجتا دهتا بدترشه بسته به اهمیتی که اون ور خط براشون داره و برن از در وبلاگ بیرون.
تا حالا فکر میکردم وبلاگ جاییه که آدم خود واقعیش رو خالی میکنه. جایی که هرچی که هست و نمیتونه به در و دیوار بگه اینجا میگه و سبک میشه اما میبینم که واقعا اشتباه میکردم. تعریف وبلاگ این نیست. چون کسانی رو به سمت مود خودت میکشونی یا اینکه کسانی رو از خودت دلزده میکنی. پیش خودشون میگن نه اینم نه. همه دلشون میخواد حتی اگه خودشون قوی نیستن با کسانی برخورد کنن که قوین و همه مشکلات کلی و جزئی رو تو مشتشون داشته باشن و با قدرت حلش کنن.
بعضیها هستن که از آدم ضعیف بدشون میاد بخصوص اگه اون آدم مرد باشه. تا یه حرف ضعیفانه بشنون با دوتا چپ و راست درو میکوبن و خداحافظ. شاید واقعا حقشون هم باشه.
بنابراین سعی میکنم اینجا دیگه چیزی ننویسم مگه اون چیزایی که به درونیاتم ربطی نداشته باشه مطلقا. لااقل تا وقتی که واقعا احساس خوبی نداشته باشم...
دندون قروچه نشونه چیه؟ بنده همیشه هر وقت درحال حرف زدن نیستم چیزیم نمیخورم دارم دندون قروچه میرم. فک کنم چند روز دیگه به یه دست دندون کامل محتاج باشم.
پ.نون: نیمه ماه را چکنم
پ.نون: برین کنار برین کنار دارم به مخ میرم پایین نفتی نشین
بعضی وقتها هست که ملت با هم اختلاف سلیقه پیدا میکنن و این اختلاف سلیقه بین آقایون و خانمها به اوج میرسه. مثلا در فلان مجلس یا پاساژ یه نفرو میبینن. آقاهه میگه بـــــــــــه، خانمه میگه اهــــــــــــــــــــــــه! به همین غلیظی!
اون چهره و مشخصات به نظر مرد هرچی زیبا میاد برای زن دو برابر زشته! و این خیلی عجیبه. آخه معیارهای زیبایی قاعدتا تعریفشده هستن. هیچکس به دماغ عقابی یا چونه تیز جلو اومده نمیگه زیبا.
تازه اگه سؤال هم بکنی این کجاش عیب داشت؟ جواب معمولا اینه: این که سرتاپاش عیبه! بدون ذکر موارد جزئیات عیوب...
شاید و شاید داستان نشوندن مرد در سرجای خودش است فینفسه! اما من این قضیه رو برای چیزهای مختلف و اشخاص مختلف تست کردم و بسیار زیاد جواب گرفتم عین همین قضیه.
راستی معیارهای زیبایی اینهمه متفاوتن؟ در حد 180درجه با ضرب 2برابر و نصفی؟
میخوام برم ماشینمو بذارم توی یه سایت برای مزایده! یه میلیاردم نمیخوام همون پونصد ، شیشصد میلیون هم بسمه! تازه مدلشم خیلی بالاتره...
آدم باید زرنگ باشه از قبل فکرشو بکنه که چطوری میتونه چیزمیزای قدیمیشو آب کنه!