بابونه

یک گل میباشد و ارتباط خاصی با این وبلاگ بخصوص ندارد!!

بابونه

یک گل میباشد و ارتباط خاصی با این وبلاگ بخصوص ندارد!!

گردنه


آقا چند شب پیشا خواب میدیدم  با ممد و مصلح و ابول و چند تای دیگه‌شون رفتیم اسکی! آقایون دل‌جوانان پاتال تمام! هرکدوم داشتن برا خودشون یه سازی می‌زدن!

این ممد که نشسته بود برا خودش گوشه دفترش گل و بلبل نقاشی می‌کرد می‌گفت عاشق شدم اسکیم نمیاد!

مصلح با کلاه و اوور و عینک و دستکش سعی داشت زیر زبونشو  بکشه ببینه طرف کیه. بش میگم دیوونه با این دکوراسیون، زید که هیچ، اسم معلم کلاس سومشم بهت نمیگه کیه!

مجید میگه مسخره‌ش رو در آوردین دیگه! یه بار اومدیم اسکی ها! (اسمش مجدوده! باورتون میشه؟ بهش میگیم مجید. باباننه‌ش هزار سال پیش چی پیش خودشون فکر کردن اسم کاردستی رو گذاشتن مجدود؟؟ لابد مدرسه نبوده فکر کنن این میره مدرسه همکلاساش بهش می‌خندن! برا همین ما بهش مجید میگیم. خیلی هم پسر گلیه و انرژیک فقط کاش این ریششو کوتاه می‌کرد!

ابول به هیچکی خبر نداد سوار شد ده تا معلق زد شل و پل افتاد. فکر میکنه همه چی مثل شعر گفتن راحته! 

می‌دویم طرفش جمعش می‌کنیم از پخش، بهش میگم حاجی تو.... میگه حاجی بی‌حاجی ولم کنین جلو در و داف افت داره!

سید احمد دم در ایستاده با یه استایل عاقل اندر بربچ خاصی میگه کلید نزده استارت کردی می‌خوای گوله برفی هم نشی، بهمن؟

آقا دردسرتون ندم  تا صبح اونقدر خواب اسکی رو برف و چمن و آب با این انجمن شعرای حالی به حولی رفتم که صبح خیس آب و عرق بیدار شدم تمام وجود کوفته گردنمم شدید بسته و دردناکه! تا وسط پشتم ماهیچه‌ها اسپاسم ول‌کن هم نیستن. 

می‌خوام بخوابم نمیشه می‌خوام بشینم نمیشه. 

شیطونه میگه بخوابم یه پس گردنی آبدار به هرکدومشون بزنم!

این مصلحه یه شعری گفته بود در مورد عضو و روزگار و بنی‌آدم، الآن درست گرفتارش هستم، گردنم بسته چارستونم از هم در رفته اشتها ندارم دست و پام تو هم گره می‌خوره جدول ضربم یادم رفته :)


فکر منو نمی‌کنین نگران  آرتروزاتون باشین! آخه یه مفصل چند صد سال می‌تونه بی گریس‌کاری کار کنه؟ هان؟


 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد