بابونه

یک گل میباشد و ارتباط خاصی با این وبلاگ بخصوص ندارد!!

بابونه

یک گل میباشد و ارتباط خاصی با این وبلاگ بخصوص ندارد!!

رؤیای زیبای گرگ


گرگی را می‌شناسم.


            خیلی مؤدب، زیادی مؤدب.


از گله گوسفندها هم معذرت می‌خواهد، وقت شکار.


گاهی موهایش را شانه می‌زند، شعر هم می‌گوید،

                                              شبها بر بلندیها به صدای بلند می‌خواند.


بعضی وقتها برای قاصدکها قصه می‌گوید از آرزوهایش، بچگیهایش.


گرگ خوبیست، مقید به اصول.

                      هیچ انسانی هیچوقت برق دندانش را ندیده است.


با اینهمه او گرگ است، نزدیکش احتیاط دارد.


شبها هر شب خواب می‌بیند،

                    خواب خون‌آشامی تشنه، سرد، دوست‌داشتنی.





بعدالتحریر: 

اصلا قصد نداشتم شعر بگم اما انگار شبیه یه شعرگونه شد! اصلا نمی‌خواستم پست جدید بذارم اما انگار شبیه یه پست شد. خودش اومده منم اینجا پناهش می‌دم. تو  هم زیاد جدیش نگیر. گرگه رو می‌گم. رفتنیه امروز یا فردا یا یه روز دیگه...


خاطرات گرگ: 

امروز هوا خیلی گرم است کاش می‌شد آب‌تنی کنم. از شکاربان در روز حیا می‌کنم.




نظرات 19 + ارسال نظر
محمد 10 تیر 1389 ساعت 03:04 ق.ظ http://shanc.blogsky.com

dastane shiriini bood
ba in ke shakhse avalesh gorg bood
!!!!
gorga ham mitoonan yani
?!!
age kare khodet boode vaghean jaleb bood
kheili hal kardam
ya too moode hal boodam o bishtar hal kardam
:D

ممنون از لطفت.

اعتقاد دارم که وبلاگ آدم باید محل ارائه آثار خود آدم باشه برای همین هیچوقت کپی نمی‌کنم.

خوشحالم که خوشت اومده.

محمد 10 تیر 1389 ساعت 03:44 ق.ظ http://shanc.blogsky.com

بالاییه که همش داره حال میده
چیکار کنه
ما هم که سعی داریم بریم بالا
حالا سعی میکنیم اقلا
نه یک بار
نه ۱۰ بار
تا جایی که هستیم
اما قسمت و شانسشو خودش تدبیر میکنه به قول خودت!
ممنون
ke vaght gozashtio nazar dadi
yani nazar gozashti
:D
bazam mamnon

بهاره 10 تیر 1389 ساعت 08:46 ق.ظ http://www.kuche-ali-chap.blogsky.com/

میری یه وبلاگ دیگه بزنی؟خوب اشکال نداره.گرگ هرچقدر هم آواز بخونه باز هم واسم همون گرگه وحشیه.

از اینجا نمیرم که.

حالا بازم وبلاگ داشته باشم یا نه فعلاً که ندارم.

آفرین منم که همینو میگم احتیاط شرطه :)

ضمنا به نظر من گرگ وقتی که زوزه می‌کشه وحشی‌تر به نظر میاد!!

نهال 10 تیر 1389 ساعت 01:05 ب.ظ http://fazmetr.blogsky.com

آخ عاشق شونه کردن موهاشم من !
ادب داره و جنتلمنه اما گره آقا ..گرگ

آشنا از کار در اومدین؟

اگه داشتم فالتو می‌گرفتم الآن خیلی چیزا کف دستت می‌دیدم :)

آل... 10 تیر 1389 ساعت 03:52 ب.ظ

قشنگ بود..... چرا شبا خوابای بد میبینه؟!

فکر نکنم خون‌آشام از نظر گرگ چیز ناجوری باشه. هست؟

آل.... 10 تیر 1389 ساعت 04:05 ب.ظ

لابد نیس چون دوست داشتنی. نکنه مثل پروفسور لوپین فقط نیمه ماه خطرناک میشه!!اگه اینجوری باشه بقیه ماه خطری نداره!

احتمالا اینطوریه. معذلک توصیه می‌کنم امتحان نکنی ببینی خطرناک هست یا نه :) گرگه دیگه! حسابی پا کارش نیس!

مهتاب 10 تیر 1389 ساعت 11:16 ب.ظ

گرگ رو نمی دونم ولی یه یوزپلنگ جنتلمن بدم نمیاد داشته باشم مثل ملکه های تو فیلما کنار مبلم بخوابه و من فاخرانه نوازشش کنم!
البته ملکه ی مدرن رو پاشم یه لپ تاپ خوشگل طلایی داره! یوزپلنگه هم گاهی خمیازه ای می کشه و غرشی می کنه، گاهی هم سری تو لپ تاپ می کشه و عکس رفیقاشو تو اینترنت سرچ می کنه.

به عنوان حیوون خونگى همون یوز پلنگ هم ظریفتره هم شیکتر. گرگها یه جورایى رام نشدنى نشون میدن و یوغورترن. من خشونتشونو خیلى مى پسندم. مردونه هستن :)

آل... 11 تیر 1389 ساعت 01:57 ب.ظ

چه خاطرات لطیفی

بهاره 11 تیر 1389 ساعت 10:20 ب.ظ http://www.kuche-ali-chap.blogsky.com

سلام.گودر را خودم راه اندازیش کردم.اگه میخوای بهت نشون بدم.

برام جالبه که بدونم چطوریه. اگر چه میبینى که آنچنان لیستى ندارم و نصف بیشتر هم که کلاً غیرفعالن یا نیمه افراشته اما دوست دارم بدونم چطوریه.

بدون اسم 12 تیر 1389 ساعت 01:28 ق.ظ

گرگ حیوان نجیبی است !

:) سلام

صندوقچه 12 تیر 1389 ساعت 12:19 ب.ظ http://maryamarshi.wordpress.com

گرگ هرگز حیوان نجیبی نیست ، اخرش یجا غریزه کار خودش رو می کنه

چشمها را باید شست . جور دیگر باید دید.

:) گرگ جنتلمنیه حالا گشنه ش میشه حیوونکى!!

خودم 12 تیر 1389 ساعت 06:23 ب.ظ http://porpot.blogsky.com

سلام
گرگ خیلی هم حیوون خوب و نجیبیه، من تنها حیوونی رو که دوست دارم همین گرگه، جون واقعا یه هیبت مردونه داره یه عکس داشتم از گرگه گمش کردم، پیداش کردم نشونتون میدم. واقعا آدم لذت میبره وقتی به چشماش نگاه میکنه.
آقا نویسنده شمام دمت گرم، یکی آخرش فهمید من چی میگم

سلام خودت :) خوبى؟ ممنون که سر زدى.

چه خوب که این آقا گرگه ما بین بر و بچ وبلاگى طرفداراى پر و پا قرصى داره!

همین الآن به من میگه عکس هم امضا میکنیم D: جو گیر شده هنوز هیچى نشده ؛)

خودم 12 تیر 1389 ساعت 09:04 ب.ظ http://porpot.blogsky.com

پس بی زحمت بگو یکی برا من امضا کنه من فردا میام ازت میگیرم،
امیدوارم نژاد گرگت آرژانتینی باشه :)

خودنویسش فعلاً خشک شده بس کسى ازش امضا نگرفته. فردا سربزن :)
نژادشو نمیدونم ولى خیلى پسر خوبیه !!

امینه 12 تیر 1389 ساعت 11:46 ب.ظ

عاقبت گرگ زاده گرگ شود
اگرچه با آدمی بزرگ شود


به هرحال ....

سؤال اینه که وقتى گرگ، گرگى میکنه اونوقت بده؟ اگه آدم آدم باشه خوبه گرگ که گرگ شد بد؟

من میگم نه. این کیس من که خیلى هم سعى کرده با فرهنگ و فرهیخته باشه . تا ببینیم کى میخواد بازگشت به طبیعت وحشیش بکنه :)

الی پلی 13 تیر 1389 ساعت 02:20 ب.ظ http://eliepli.blogsky.com

خیلی گرمه!!

برو آب تنى :)

پرنده گمشده 13 تیر 1389 ساعت 09:11 ب.ظ http://lostbird.blogfa.com/

سلامممم

بالاخره من اومدم!
به به! می بینم که شعر هم می گید استاد. فنی ها هم طبع شعر دارن گویا
از شئخی گذشته جالب بود. ندیده بودم این وجه نوشتاری ات رو

گرما؟ من رسما" دارم ذوب میشم
این شکلکه هم همینجوری چون خیلی دوسش دارم

سلام . چشم ما روشن.

شعر که این نیست. شعرگونه یا شعر واره ، نثر نیمه مسجع غیر مقفا :) متشکرم.

خوش اومدى بالاخره اوضاع ردیف شده ایشالا.

اوصیکم عبادالله بالآبتنى جمیعاً و رحمةالله و برکاته.

آدن 13 تیر 1389 ساعت 11:55 ب.ظ

چه گرگ فهیمی!!
برای همنوشت هم دارم فکر میکنم. کلن که در تعطیلاتم!! برمیگردم حتما

برگشتى حتماً بیا. در همه همنوشتا همیشه براى همه بازه بخصوص براى اونایى که خوب مینویسن.

امینه 13 تیر 1389 ساعت 11:59 ب.ظ

نه نه نه .......... نگفتم اگر گرگ گرگی بکنه بده !
منظورم اینه که هرچقدر هم جنتلمنشی رو رعایت کنه ( حال کردی کلمه ساختم !)
بازم گرگه و معلومه که باید رفتارش مثل گرگها باشه ، اصلا درستش همینه

راستی نکنه " گرگ زاده " فامیل آقا گرگه است ؟!

جنتل منش :) چه تلفیق جالبى!! خیلى باحاله.

آهان راست میگى این گرگ من دچار دوگانگى شخصیته به شدت.

در مورد مسائل شخصى و خانوادگیش خیلى تودار و حساسه. یه بار در باره خواهرش پرسیدم نزدیک بود منو بخوره :)

غواص کاشف! 14 تیر 1389 ساعت 08:56 ب.ظ

همیشه فکر می کردم گرگ خیلی ترس نداره!
دو سه هفته پیش رفته بودیم شمال، ویلای یه بنده خدایی! تمام دور تا دور دیوارای خونش از حیوونای شکار شده پر بود...
فک کن پ.نون.... سمور، کل، گوزن، آهو، گاو وحشی و گرگ!!!
من هیچوقت به یه گرگ واقعی دست نزده بودم و فکر هم نمی کردم اینقدر بزرگگگگگگگگگگ باشه! وقتی دندوناشولمس می کردم تموم تنم مور مور میشد! ولی موی تنش عجب زبر و خالصه!
پ.نون به نظرم ابهتی داره فنا کردنی!!!!
خیلی آدمو می گرفت! کلا خیلی وحشی بودنشو حس می کنه حتی اگه مثه گرگ تو مودب و مبادی آداب باشه، یه جنتلمن نمای بی صفت خواهد بود.....

:) حالا بیا باش آشنا شو شاید نظرت عوض شد!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد