بابونه

یک گل میباشد و ارتباط خاصی با این وبلاگ بخصوص ندارد!!

بابونه

یک گل میباشد و ارتباط خاصی با این وبلاگ بخصوص ندارد!!

نظرسنجی


دلم می‌خواد بدونم چند نفر واقعا وبلاگ منو می‌بینن یا هر چند وقت یک بار از روش عبور می‌کنن.


می‌خوام یه امتحان کنم. دوستان عزیز ساکت من ازتون خواهش می‌کنم یک بار و فقط یک بار برای من یک دونه کامنت بذارید و توش لازم هم نیست چیز خاصی بنویسید یک کلمه. مثلا بنویسید "تربچه"  یا ممکنه یکی دلش بخواد توش بنویسه "کیه؟؟" اولین کلمه‌ای که به ذهنت می‌رسه بنویس. اگه هم دوس داشتی متن معنی‌داری بنویسی که منت بزرگی سر من گذاشتی. دیگه هم توقعی ندارم بعد از این چیزی بذاری اما دلم می‌خواد بدونم چند نفر واقعا بهم سر می‌ِزنن.جای امضا هم قرار نیست یه اسم باشه بنویس "حاضر" یا هر کلمه‌ای که به ذهنت می‌رسه.


مهمه برام. نحوه نگهداری این وبلاگ از این به بعد بستگی به این جوابها داره.


اگه پیشنهاد یا انتقادی هم به من داشتید بگید. متشکر می‌شم.


خواهشم هم اینه که هر نفر یک کامنت بذاره چون واقعا برام مهمه بدونم حقیقتا چند نفر بهم سر می‌زنن.


من یه تعداد دوست ناطق دارم که یکی از یکی فعالترن :) این لینکای بغل رو نگاه کنید اکثر قریب به اتفاق تعطیلن یا نیمه افراشته. دوستان صامت هم اگه نباشن معنیش اینه که روش وبلاگ‌داری  من اشکال اساسی داره و باید تغییر ماهیت بده یا درش بسته شه. سلیقه من در شنیده شدن و خونده شدنه. دوست ندارم وبلاگم دفتر خاطرات شخصیم باشه یا دفتر عقاید اختصاصی خودم.


حتی اگه یه دونه کامنت نداشته باشم اونقدا مهم نیست که خواننده‌هام اتفاقی و هر از گاهی باشن. برای همین لطفا همکاری کنید. اگه دلتون می‌خواد روشمو عوض کنم هم بگید. کجای وبلاگم آزارنده‌س. چند روز پیش یکی می‌گفت وبلاگت زیادی خشکه. حوصله متنهای بلندشو ندارم. قصه‌ها که دیگه هیچی. خوب این یه سلیقه‌س که من خوشحال شدم از شنیدنش.


نظر خودتو بگو لطفا. من یه هفته نظرسنجی می‌کنم و بعد نتیجه‌گیری.


ممنون.



پ.نون:  تو این یه هفته من ساکتم فقط کامنتا رو چک می‌کنم. بعد از هفته نظرات شما رو با نظر خودم تلفیق می‌کنم. شاید اصلا تعطیلش کردم اگه دیدم خریداری ندارم. اما هرچی که باشه پاکش نمی‌کنم. فقط درشو می‌ذارم. شاید یه روز دلم برای خودم تنگ شد باز خواستم که باشم.


پ.نون: پ.نون اون پ.نون نیست قزن راست گفت. پ.نون الآن بیشتر شبیه یه رون گوسفند شده که گرگ هر روز داره براش دوردهنشو می‌لیسه...


نظرات 29 + ارسال نظر
باران 20 آبان 1389 ساعت 01:22 ق.ظ http://the-rain.blogsky.com

به نظر من که خودتو عشقه...و دوباره به نظر من قشنگ اونیه که خودت می نویسی...با سلیقه ی خودت!

خاموش 20 آبان 1389 ساعت 07:58 ق.ظ

وبلاگتون جالبه.مخصوصا داستانهاش.

صندوقک 20 آبان 1389 ساعت 09:31 ق.ظ http://ardvisoor.wordpress.com

منکه اصولا و اصلا خواننده خاموشی نیستم. و نفهمیدم گفتی که ما هم که غیر خاموشیم اعلام حضور کنیم یا نه. اما یه عقیده شخصیم رو میگم . برای من بابونه یا پ. نون یه دوسته در دنیای مجازی ، یه سری نوشته هات رو دوست دارم یه سری رو نه. اما همیشه میخونم. و وقتی که وبلاگت آپدیت نمیشه ( مثل مدتی قبل که غیبتی طولانی داشتی ، ناراحتم) . بطور خلاصه بودنت خیلی خیلی بهتر از نبودنته. و در مورد پی نوشتت ، اره تغییر کردی . اما همه تغییر می کنند و حال خوب و حال بد دارند. اما مهمش اینه که خودمون رو تو حال بد ول نکنیم و خودمون سعی کنیم به حال خوبمون برگردیم.

دلم می‌خواد بدونم یه سریی که دوس نداری کدومان. آیا از یه دسته خاصین یا نه.

صندوقک 20 آبان 1389 ساعت 10:01 ق.ظ http://ardvisoor.wordpress.com

آره ، بیشتر شامل داستان ها میشه، نوشته های جدیت یا حتی شوخیت که نمایانگر عقایدت هستند رو خیلی خیلی بیشتر دوست دارم. البته بین داستانها شده از بعضیهاشون خوشم بیاد. اما راستش با کلیتشون خیلی سازگار نیستم. شرمنده اینقدر روراست جواب دادم. دلیلش اینه که اصلا نمی خوام نباشی.

ترنجستان 20 آبان 1389 ساعت 10:44 ق.ظ http://www.toranj0.blogsky.com

سلاملیکم سلاملیکم
آخ چقدر دلم میخواست این نظرسنجی رو بذاری که گذاشتی...
به قول رامین زمانی:وبلاگتو دوست دارم...زنگ وبلاگتو دوست دارم...با وبلاگت میتونم ارتباط برقرار کنم...
فقط یه چیز:
از اسم ((بابونه)) بدم میادالبته میدونم بابونه چیه نگی این ترنج چقدر خنگه ولی نمیدونم چرا هر وقت میام وبلاگت و اسم وبلاگ رو می بینم یاد آدمی می افتم که همه اش بهونه می خواد بگیره!!!!
بابونه=با بهونه

نهال 20 آبان 1389 ساعت 11:44 ق.ظ

بنده نهال هستم نونزده ساله از تهران ...وبلاگ خوبی داری به هم سر بزن بوس بوس !
اوصولان من آدمی هستم که تا نخوام کاری نمیکنم . منظورم اینه که من میخوام بیام وبلاگت و میام و اگه دلم بخواد کامنت میزارم و بعضی اوقاتم نه ..کلا اینکه وبلاگت جز اونایی که من میخونم . نمیخوام تعریف کنم پس نمیکنم !

بدون اسم 20 آبان 1389 ساعت 09:05 ب.ظ

گفتی تعطیل یا نیمه افراشته یاد یکی از دوستام افتادم

دکتر خودم 20 آبان 1389 ساعت 09:17 ب.ظ http://porpot.blogsky.com

هاتفی از گوشه میخانه دوش
گفت ببخشند گنه می بنوش

لطف الهی بکند کار خویش
مژده رحمت برساند سروش

این خرد خام به میخانه بر
تا می لعل آوردش خون به جوش

لطف خدا بیشتر از جرم ماست
نکته سربسته چه دانی؟ خموش

گر چه وصالش نه به کوشش دهند
هر قدر ای دل که توانی بکوش

گوش من و حلقه گیسوی یار
روی من و خاک در می فروش

بقیه ش رو حسش نیست تایپ کنم، ولی همینقدر که دوست دارم خیلی برای خودم ارزش داره، بودنت رو نگیر.

آرمان 21 آبان 1389 ساعت 12:16 ب.ظ

می خونمت.بی صدا.

هیس 21 آبان 1389 ساعت 02:34 ب.ظ

همیشه میخوانمت
با صدا

سلام

آل... 21 آبان 1389 ساعت 05:59 ب.ظ

سلام منم آلبالو که خودتون میشناسینم و میدونین که اینجارو خیلی دوست دارم و بهش اعتیاد دارم! ولی خب بعضی از پستارو دوست ندارم یعنی چون حوصله ندارم بهشون فکر کنم یه جورایی پیچیده و سنگینن براشون ترجیح میدم کامنت نذارم مثل زنگ انشا مزخرف و.... داستاناتونم دوست دارم و حد اقل روزی دوبار میام اینجا البته اگه توی شهر باشم که این چند روز نبودم.... سایتون کم نشه آل....

a_great_mistake 21 آبان 1389 ساعت 07:37 ب.ظ http://mistakenworld.persianblog.ir/

روی من و سر زدن من اصلا حساب نکنیاااا
من از روی ناچاری میام اینجا
یه ایده قشنگی توی پ.نون اولت گفته بودی که خیلی جالب بود

ماهی خانوم 21 آبان 1389 ساعت 10:30 ب.ظ http://mahinameh.blogsky.com

عرض ارادت

پانته آ 22 آبان 1389 ساعت 09:29 ق.ظ http://pnt17.blogfa.com/

الو! صدا میاد؟

منم وبلاگت رو می خونم. مثل خیلیای دیگه، بعضی از پست هات رو دوست دارم بعضیاش رو نه.
به نظرم مهم اینه که باشی و بنویسی. اینکه من 100% کارات رو دوست نداشته باشم خیلیم خوبه! معنیش اینه که آدما می تونن توی همه جنبه ها سلیقه یکسانی نداشته باشن!
به هر حال، من دوست دارم باشی و بنویسی.

بعضى از کارا شانسین یا از دسته بخصوص؟

حاضر 22 آبان 1389 ساعت 04:03 ب.ظ

از کلمات سنیپ سس 40 چراغ آاوووووو یادتان میفتم

سلام تازگى چلچراغ نگرفتم نمیدونم سنیپ سس چیه، اما ممنون.

شاذه راهنماییم کرد من اینارو سر هم میخوندم متوجه نمیشدم فقط مونده آااوووو که شاید یه پست قدیمیى باشه اونو یادم نیومد. ببخشید پاک درهمم تیز نیستم :(

شاذه 22 آبان 1389 ساعت 10:22 ب.ظ http://moon30.blogsky.com

سلام
سنیپ منظورش امضای قدیمیتونه، سس هم علاقه تون به این خوراکی احتمالا.
من از دید خاص نوشته هاتون خوشم میاد. گرچه مرتب سر نمی زنم. ولی هربار میام پستای عقب مونده رو می خونم.

پاک قاطیم :) ممنون

هر از گاهی از قدیم 23 آبان 1389 ساعت 12:45 ق.ظ

گفتی بنویس تربچه من میخوام بنویسم پیازچه

امضای قشنگی داری.

من 23 آبان 1389 ساعت 12:14 ب.ظ http://chasbandegihaye-roohe-ma.blogsky.com

سرمایه های هر دلی حرفهاییست که برای نگفتن دارد
روت سرمایه گذاری میکنم و هیچ نمیگویم

پانته آ 24 آبان 1389 ساعت 01:51 ب.ظ

سوالای سختی می پرسی. منظورم "من نوعی" بود. درثانی، حالا فکر می کنم نمونه ای از کاراییت که دوست نداشتم رو بهت می گم. (بذار وقت بذارم یه بار آرشیوت رو بخونم!!)

اجباری نیست دوست من اما بهم بگی خوشحال می‌شم بدونم.

سنجاب 24 آبان 1389 ساعت 02:07 ب.ظ http://sanjab222.blogfa.com

سلام

تربچه

سنجاب 24 آبان 1389 ساعت 02:10 ب.ظ http://sanjab222.blogfa.com

سلام مجدد...
ببخشید قصور از بنده است ولی همیشه مشتری وبلاگتون هستم...حتی اگه به وبلاگ خودم سر نزنم...
دعا کنید حس اینترنتم زیاد بشه...!

نون 24 آبان 1389 ساعت 09:16 ب.ظ http://www.inky.blogsky.com

من گاهی از توی آرشیوت پست های قبلیت رو می خونم اما بیشتر وقت ها نظرم نمیاد.یعنی نمی دونم که چی باید بگم...در کل مدل وبلاگت و نوشته هات رو دوست دارم... مخصوصا داستان های متفاوت و سرشار از خلاقیتت!تو میتونی! ادامه بده. نون عزیز!

آل.. 24 آبان 1389 ساعت 09:22 ب.ظ

این یک هفته کی تموم میشه؟! آیکون انتظار!! نتتظر پست جدیدم....

:)

inmo rix 24 آبان 1389 ساعت 11:51 ب.ظ http://inmorix.persianblog.ir

نوشا 25 آبان 1389 ساعت 01:28 ق.ظ

راستش میدونم که منو حساب میکنین خودتون الان اومدم ببینم کسی از شکلکای من استفاده نکرده باشه یه وقت


که خدا رو شکر موردی نبود

بنگری 26 آبان 1389 ساعت 01:15 ب.ظ

تو که میدونی داستانهای زیبات رو همیشه دنبال میکنم ..ولی مدتی هست منم کمتر در دنیای وبلاگنویسی آفتابی میشم ..اینو نذار بحساب کم لطفی ...تو از جمله دوستانی هستی که تشویقت برای نوشتن تاثیر گذار بوده .

خوب میام به وبلاگت اما بی سر و صدا !

غواص کاشف! 27 آبان 1389 ساعت 08:13 ق.ظ

میدونم دیره اما میدونی که هستم..
همه کاراتو دوست دارم ولی بیشتر از نوشته های مرتبط به طرز فکر و عقیده ات خوشم میاد! اونایی که می تونم توش نظرمو بذارم و به نوعی درد دل یا بیان عقاید باشه واسم! قصه هات هم خوبن ولی من متاسفانه دیگه مثه سابق نه می تونم زیاد تو همنوشت شرکت کنم و نه قصه هاتو به روز بخونم(شاید از دهن که افتادن برسم!!)
ولی هستم.. البته فکر کنم تو وبلاگ تو نه خودم!!!!

متشکرم، همیشه به عنوان همراه روت حساب کردم، دوست خوب.

[ بدون نام ] 30 آبان 1389 ساعت 06:09 ب.ظ

قزنچه !
اگه نمیگفتم میمردیَم !!!

تو چرا امضا نداری قزن؟ :) خوب شد گفتی!!

پسرعموت 11 آذر 1389 ساعت 11:57 ب.ظ

پسرعمو ! پسته هات شورن !

شور

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد