بابونه

یک گل میباشد و ارتباط خاصی با این وبلاگ بخصوص ندارد!!

بابونه

یک گل میباشد و ارتباط خاصی با این وبلاگ بخصوص ندارد!!

قصاب


در حالی که موبایلش را بین گونه و شانه‌اش گرفته، دود سیگار  گوشه لب چشمانش را می‌آزارد و با همسرش در مورد رنگ پرده اتاق خواب فرزند پا به ماه مشورت می‌کند، با چابکی کارد را بر گردن قربانی خود می‌کشد و خون داغش را و آخرین دست و پا زدنهایش را سر فرصت نگاه می‌کند و  می‌گوید "گل‌بهی".



نظرات 12 + ارسال نظر
صندوقک 6 دی 1389 ساعت 08:41 ق.ظ http://ardvisoor.wordpress.com

خیلی قشنگ بود

باران 6 دی 1389 ساعت 10:32 ق.ظ http://the-rain.blogsky.com

چقد لطیف...

هیس 6 دی 1389 ساعت 11:34 ق.ظ http://l-liss.blogsky.com

خیلی خیلی تصویر سازیش عالی بود
تصورش کردم

سلام

قزن قلفی 6 دی 1389 ساعت 12:18 ب.ظ http://afandook.persianblog.ir/

چه لطیف هم هست بنده خدا ! گل بهی ؟!
قشنگ بود ...
کلا من هم خیلی این تضادها به چشمم میاد . اگر تا امروز نوشته بودمشون یه کتابی چیزی میشد ...

نون 6 دی 1389 ساعت 02:27 ب.ظ http://www.inky.blogsky.com

چقدر وحشتناک... حالم بهم خورد.تصور کن یک قصاب نازک دل!!!

عاشق این پارادوکس های مردانه هستم...

آل... 6 دی 1389 ساعت 05:23 ب.ظ

آیا در این حالت دلشم میسوزه برا گوسفنده؟!!

آیا نجار دلش براى جنگل میسوزه؟

ترنجستان 6 دی 1389 ساعت 06:33 ب.ظ http://www.toranj0.blogsky.com

وقتی فقط به بعضی نظرها اهمیت میدی و بعضی ها جواب داده میشه دیگه نظر دادن نداره...........

اگه برات مهمه کلمه من یه چیزى برات مینویسم. به نظر من بعضى نظرها مهر و موم و کاملن اظهار نظر من زایده.

اگه به کسى نگى من در شرایطى نیستم که به چیز خاصى اصلا فکر کنم بلاگم رو فقط آپ میکنم که نمیره. یه چند روز نظرام رو بستم که همچین مسائلى پیش نیاد دیدم دوستام منو اونطورى کمتر دوست دارن بازش کردم اما واقعیت امر بود و نبود خیلى چیزایى که برام خیلى جذاب و مهم بود الآن یکیه. کانتر وبلاگمو دیدى؟ تنها چیزى که برام مهمه الان فقط دوستیهاست که بلاگو به اون دلیل نکشتمش.

نمیدونم چرا اینهمه حرف زدم. اومد دیگه.

منتظر 6 دی 1389 ساعت 08:57 ب.ظ http://www.2561367.blogfa.com

من که نفهمیدم چی شد / چرا ؟!

یعنی فهمیدم ولی اطمینان به صحت ش ندارم ... ـ

خستت منتظر ـ

کجاشو گرفتى بگو تا بگم

نوشا 6 دی 1389 ساعت 11:31 ب.ظ

درسته این منم
اما چرا آدمای این دو تا پست این ریختین ؟‌

شاید چون من این شکلى شدم

بدون اسم 6 دی 1389 ساعت 11:42 ب.ظ

خوب بود اما...
اسمم رو عوض می کنم اگه یه قصاب بدونه گلبهی چه رنگیه ! منم نمی دونم ! و اکثر مردها ی دنیا مگر هنرمندی چیزی باشن . خودت می دونی جون من یا از خانومت یه چیزی تو هوا شنیدی؟!
مردها معمولا چند تا رنگ معمول اصلی رو می شناسن اما خانوما صد هزار تا اسم برای رنگها دارن !!!!
قصاب خیلی لطیف باشه می گه صورتی نهایت لیمویی چون توئی ! اگه گفت گلبهی تو به من بگو گلی بعد از این

اول خواستم بنویسم صورتى اما دیدم ارضام نمیکنه، به قول تو نهایت تضادى که مد نظر من بود با گل بهى نمود پیدا میکرد، که کرد.

من 7 دی 1389 ساعت 01:46 ب.ظ http://chasbandegihaye-roohe-ma.blogsky.com

ببین ببین مردها هم در اوج خشونت احساس دارند !!!

دارند.

مردها موجودات عجیبی هستند.

مردهایی که اشکشان را آنقدر به دلشان می‌ریزند که گاهی دلشان را آب می‌برد بدون آنکه کسی ببیند.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد