بابونه

یک گل میباشد و ارتباط خاصی با این وبلاگ بخصوص ندارد!!

بابونه

یک گل میباشد و ارتباط خاصی با این وبلاگ بخصوص ندارد!!

تیرانداز


نمی‌دونم توی فیلما دیدین سالنهای آموزش تیراندازی با کلت پلیسو یا نه.


یه سالن پرسر و صداست، آدمایی که همه یه عینک وسیع شفاف به چشم دارن و یه گوشی مشکی روی گوشهاشون هدفهایی که اون عقب کنار دیوار قطار شدن و روی ریل می‌تونن بیان جلو و برن عقب. یه آدمهای خیلی مصمم که سعی می‌کنن وسط هدف رو با گلوله‌هاشون سوراخ‌سوراخ کنن.


بعضی وقتا حس می‌کنم یه همچین جایی قرار دارم و عین یه مربی تیراندازی با کلت یکی‌یکی مرکز فرصتهای زندگیم رو سوراخ‌سوراخ و نابود می‌کنم.



نظرات 3 + ارسال نظر
تو 5 اسفند 1389 ساعت 09:52 ب.ظ http://www.chasbandegihaye-roohe-ma.blogsky.com

به نظرم یدونه از اون تیرها خالی کن رو مغزت یا رو قلبت...گاهی باید خودمون رو نابود کنیم...بس که ناتوانیم در مقابل این زندگی...

من 8 اسفند 1389 ساعت 11:52 ب.ظ

عجب جواب ناامید کننده ای دادن این دوستمون ( منظورم آقا یاخانم تو بود)

من با نظرشون ۱۸۰ درجه مخالفم .
مخالف مخالف مخالف

"تو" خانوم باهوش و مثبتیه اما اسلوب نگارشش اینطوریه.
راستى شما کدوم "من" هستین؟

آره من که خودمم این تجربه رو چن بار داشتم.. چه با کلت و تپانچه و چه با بادی:)
چرا نمیگی میزنی به هدف؟ خوب با اون دید شلیک کن ببم جان!

اگه اون کارو کنم که غمم نیست. امیدوارم!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد