بابونه

یک گل میباشد و ارتباط خاصی با این وبلاگ بخصوص ندارد!!

بابونه

یک گل میباشد و ارتباط خاصی با این وبلاگ بخصوص ندارد!!

آلن‌دلون بودن


خنده‌داره نه؟


آدم عکس خودشو می‌بینه یا صدای ضبط‌شده‌‌ی خودشو می‌شنوه و می‌گه اَه!!! این دیگه کیه؟


انگار باید شکل آلن‌دلون یا مریلین مانرو در اوج دلبری باشیم حالا آینه و دوربین و ضبط صوت دارن نامردی می‌کنن!!



عادت کردیم خودمونو بهتر از اونکه هستیم فرض کنیم. 


برو جلو بوق بزن! نوبرشو آوردی؟ ها؟


جالبتر قضیه اینکه ما برای دیگران اصلا چیز عجیبی نیستیم! چون هزارسال اینجوری دیدنمون...



نظرات 21 + ارسال نظر
ماه 19 اردیبهشت 1390 ساعت 12:41 ق.ظ

میشه یه کم راجب به این آقای گرگ توضیح بدین ما تازه رسیدیم!
نکنه این گرگه همون کودک درونتونه که بزرگ شده؟!!

سلام دوست من و خوش اومدى.

گرگ کاراکتر مخلوق خودمه. خیلى از حرفامو اون میزنه ، تفسیرش به عهده ى خواننده.

یه گرگ خاکسترى فرهیخته و منزوى، همخونه ى منه اینجا.

قزن 19 اردیبهشت 1390 ساعت 02:21 ق.ظ

بعد جالب تر از اون یاس فلسفی بعدشه ! همچینم یقه آدمو می چسبه انگار تا 2 ساعت پیش چه تحفه ای بوده

سلام همشیره معلوم هست کدوم فرهنگسرایى هستى؟ خوبى؟ خوش اومدى :)

غواص کاشف! 19 اردیبهشت 1390 ساعت 12:58 ب.ظ http://sakooye-shirjeh.blogsky.com

همون قضیه دشمن عزیزه دیگه!

آدم نمیدونه .. گاهی حتی شناخت بقیه از خود آدم بیشتر از خودمونه و ما سر همین شناختی که دیگران ازمون کسب کردن و ما فک میکنیم "چه غلطا"! باهاشون وارد چالش میشیم!!!!
جدی خیلی مسخرس!

احسنت :)

تو 19 اردیبهشت 1390 ساعت 03:12 ب.ظ http://www.chasbandegihaye-roohe-ma.blogsky.com

به ندرت آدمی رو پیدا میکنی که خود واقعیش باشه...هم هن آدما رو اونجوری که خودشون میخوان قبول دارن نه اونجوری که واقعا آدمه هست...

به این میگن توقع بیجا که همه گیر هم هست.

نوشا 20 اردیبهشت 1390 ساعت 12:12 ق.ظ

من همیشه صدامو که میشنوم میگم واااای بیچاره بقیه ها ... بعد تصمیم میگیرم یه مدت کمتر حرف بزنم اما بیشتر حرف میزنم ... بعدشم میگم همینه که هست ... ... کلا شرایط دیکتاتور شدن رو دارم ...

اصلا آدم بالفرض با خودش یه ساله یا کمتر آشنا شده اونم هر روز که خدمت خودش نرسیده! سالى سکندرى اگر یه بار!! اما اوناى دیگه بد یا خوب آدمو سالهاست تحمل کردن و طاقت آوردن! دندشون نرم این صد و بیست سال الباقى هم روش ؛)

خوش اومدى نوشاجان

ماه 20 اردیبهشت 1390 ساعت 01:35 ق.ظ

حالا بریم سر اصل مطلب من صدای خودمو که میشنوم اصلا باورم نمیشه که این صدای واقعی منه به خودم میقبولونم که صدا اون جوری که باید یعنی جور اصلیش ضبط نشده باینکه دارم میشنوم صدای دوستم عین همونی که دارم میشنوم ضبط شده ولی خوب به دلم بد راه نمیدم اعتماد به نفسه دیگه

این از نظر من یه دلیل علمی داره و اصلا نمی‌دونم چقدر درسته اونم اینه که آدمیزاد صدای خودشو مستقیم نمی‌شنوه خوب صوت خط مستقیم می‌ره از دهن که دور کله‌ی آدم نمی‌گرده صاف بره توی گوش! می‌ره؟ در نتیجه گوش مجبوره صدای آدمو از دو طرف عجیب بگیره.

یکیش اینکه صدا بره بخوره به در و دیوار برگرده بیاد بره توی گوش دومیشم اینکه از تارهای صوتی و دهن که صدا تولید و تشکیل می‌شه از راه عبور از مخاط بدن راه نزدیک رو طی کنه و برسه به گوش که این هم طبعا و اصلا اونی نیست که صاف میاد تو هوا.

و نتیجه‌ش اینه که من و تو به یه صدای دیگه عادت داریم غیر از اون که آدما و ضبط صوت می‌شنفن و می‌گیرن. بد می‌گم؟

به هر حال اونی که اونای دیگه می‌شنون الزاما بدتر نیست، به گوش ما عجیب میاد.

مع‌الوصف اعتماد به نفس تا حد بالاییش از صفات کریمه‌ست. ادامه بده ;)

ماه 20 اردیبهشت 1390 ساعت 01:40 ق.ظ

راستی ببخشین سلام وخیلی ممنون

خواهش

قزن 20 اردیبهشت 1390 ساعت 03:37 ق.ظ

منو بی فرهنگسرا هم راه نمیدن ! آخرین مشکلم پکیدن کارت گرافیک بود که البته خیریتی درش بود تا ما اینترنت گوشیامون رو یه سروسامونی بدیم - سرعتش بهتر از ذغالیها شده بود همون اوایل که امتحانش کرده بودم عطاش رو به لقاش بخشیدم ولی الان بهتر شده بودالبته به ضرب برنامه جانبی - فقط 3ماه یه بارگوشیت نو میشه که اونم باز حسنشه !

:) گرافیک پیسیت فدای گرافیک سرت! نه خیلیم خوبه !! اگه نتیجه‌ش این باشه که بیشتر بیای نت...

مرجان 20 اردیبهشت 1390 ساعت 09:14 ق.ظ http://dayy.blogsky

مگه شکل آلن دلون نیستی ؟ نیستی ؟؟؟ اَههههه از چشمم افتادی ((= خب سعی کن بشی دیگه :دی

من از اون بهترم آ جلیناجولی‌جون! با اون چشای زاغولش :))

مرجان 20 اردیبهشت 1390 ساعت 08:33 ب.ظ http://dayy.blogsky.com

چش خودت زاغوله فسسسسسسسسقلی ((((((((:

خوبه خوبه! کلیم تحویلش گرفتم تا اینجاش ؛)

نوشا 21 اردیبهشت 1390 ساعت 12:43 ق.ظ

خوش باشین ... امتحان دارم ... از شنبه به بعد یه همنوشت باحال بذارین ...

چشم قربان. خودتم رو سوژه همکارى کن :)

comix 22 اردیبهشت 1390 ساعت 08:49 ق.ظ http://reminders.blogsky.com

آری !! ترجیح میدم در مورد شنیدن صدای خودم حرف نزنم ، حالم بد میشه!! یادمه یه مدت گیر داده بودم به صدام هی صدامو ضبط می کردم هی گوش می کردم سعی می کردم اصلاحش کنم! بعد دیدم ارزش نداره درست بشو نیست بی خیالش شدم!!

فقط یه نکته امیدوار کننده هست، اونم اینه که وقتی از نظر اونای دیگه عادییم یعنی خوبه دیگه!

یه چیز دیگه، آدم چرا تو حموم از صدای خودش خوشش میاد؟ چون در و دیوار حموم صداها رو یه جور دیگه منعکس می‌کنن، پس همه‌چیز به این انعکاس مربوط می‌شه. اگه می‌خوایم خوش‌صدا باشیم بیشتر بریم حموم :))

comix 22 اردیبهشت 1390 ساعت 08:51 ق.ظ http://reminders.blogsky.com

من خیلی گل بابونه دوست دارم !

یادم باشد زندگی زیباست به زیبایی گل های بابونه



من قبلا اینجا نیومده بودم؟؟
همش حس می کنم قبلا اومدم (قبل این یکی دو روزه رو میگما!)

حدود دو سال پیش یا بیشتر یه وبلاگ دیگه به همین اسم داشتم که به دلایلی بنگ کشتمش و بعد باز دلم براش تنگ شد.

گاهی دلم برای مطالبش تنگ می‌شه.

همیشه comix امضا می‌کنی؟

باران 22 اردیبهشت 1390 ساعت 12:14 ب.ظ http://the-rain.blogsky.com

من هی اومدم اینجارو خوندم و هی تایید کردم و نشد چیزی بگم ! ایندفعه ولی کلی به کامنتا و پاسخاشون خندیدم ~
در کل خواستم واسه خنده ها تشکر کرده باشم !

خواهش میکنم دوست من.

comix 22 اردیبهشت 1390 ساعت 02:25 ب.ظ http://reminders.blogsky.com

نه دیگه تا این حد قبل! البته منم قبلا وبلاگ داشتم ولی اون چند سال پیش بود و کلا پاک پاکم از خاطات اون موقع!!
در حد عمر همین وبلاگم... (آره comix...)

فرمت کردی ؟ :)

comix 22 اردیبهشت 1390 ساعت 06:22 ب.ظ http://reminders.blogsky.com

اه اه ! غلط دیکته ای !!
خاطرات !
نه خودش پاک می شه ....دقیقا مثل اینترنت اکسپلورر که توی internet option ، یه جایی داره که میگی هیستوری رو هر مثلا 20 روز یه بار پاک کن... مغز منم اینجوری پاک می کنه!!
آپ نمی فرمایید؟!

آها از اون لاحاظ!!

اسم اکسپلورر که میاد دچار یه جور اگزماى حاد میشم!!! مگه سافارى چشه؟

آپم یه جایى اون وسطا مونده، خودمم نگرانشم :)

دکتر خودم 22 اردیبهشت 1390 ساعت 06:30 ب.ظ

تو که باورت نمیشه چقدر صدای ضبط شده من قشنگه، اصن عاشق صدامم، باور کن!


پ.ن:

چرا باورم نشه؟ آقای دلون شمایین؟ ببخشید به جا نیاوردم :)

دکتر خودم 23 اردیبهشت 1390 ساعت 12:54 ق.ظ http://porpot.blogsky.com

نه، من میثم‌شونم ولی خب همه میگن شبیه دلونی (:

سوتی نده دیگه ، اگرم بگن می‌گن مثه آلنی! با آچارشونم آشنایی؟ :)

مهشید 23 اردیبهشت 1390 ساعت 01:24 ق.ظ http://mahshidmohamadi.blogfa.com

من بعضی وقتا واسه خودم خیلی عجیبم و بعضی وقتا خیلی معمولی! فکرکنم هممون اینطوریم...

من بیشتر رنگ چشمام خیلی عجیبه :))
سلام

comix 23 اردیبهشت 1390 ساعت 08:23 ق.ظ http://reminders.blogsky.com

سافاری هیچیش نیست. منم خیلی وقته دیگه از اکسپلورر استفاده نمی کنم. ولی خب اینترنت و ... اولین بار با همین اکسپلورر یاد گرفتیم واسه همین تنظیمات اون به عنوان default تو ذهنمه....

همینطوره مثل من.

نون 30 اردیبهشت 1390 ساعت 12:45 ب.ظ http://www.inky.blogsky.com

خب چرا جمع می بندی؟ بگو من اینطوریم. نگو ماها اینطوری هستیم. آخه تو از کجا می دونی بقیه چه فکری میکنن؟! نه تنها تو این پستت تو پست های قبلیت هم دیدم که داری جوری صحبت میکنی انگار تمام آدما مثل همن و اتفاقات مشابهی تو زندگیشون دارن! شاید خیلی هاشون اشتباه باشه! هوووم؟!

کافیه یه نفر مثل خودم بشناسم که حق داشته باشم بگم ما. اما این مطلب حرفیه که اکثر آدما این حسو دارن، امتحان کن از اولین کسى که تو خیابون رد میشه شروع کن صداشو ضبط کن و برا خودش پخش کن بعد نظرشو بپرس. در مورد فیلم و عکس هم صادقه اما با درصد کمترى.

به هر حال این یه چیز بسیار شایعه، مطمئن باش حرف الکى نمیزنم . همیشه آدمهایى هم هستن که در مواردى شبیه عموم مردم نباشن براى همین اگه جایى دیدى من نوشتم همه ى مردم دنیا اینجورین راحت بیا بنویس اشتباه میکنى منم قبول میکنم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد