-
از شنبه آینده
29 شهریور 1390 15:04
«زندگی راحت و بیدغدغه حق مسلم ما نیست» هرروز یه برگه امتحانی پشت و رو از روی این جملهی گهربار بنویس تا خوشبخت بشی. منم این کارو میکنم منتها از شنبه، عین تعیین روز شروع رژیم... آدمیزاده دیگه، وقتی یه چیزیو مال خودش بدونه دیگه باهاش حال نمیکنه وقتیم که نباشه نعرهش در میاد پس این نکبت کجاست!!! پ.نون: دارم به خودم...
-
باید امشب بروم
28 شهریور 1390 13:09
دلهرهای گرفتارم کرده است یا استرسی یا فکر و خیالی یا اضطرابی شاید هم جنی شده باشم هرچه که اسمش باشد باشد، گرفتارم کرده است آرامم نمیگذارد. چارهای برایش سراغ ندارم جز اینکه بنویسم بدون هدف. هدفی سراغ ندارم که نشانهاش بروم. فقط میدانم که باید بروم مثل راه رفتن در مه در یک گرگومیش غروب جایی که نمیدانی کجاست و به...
-
دارایی
27 شهریور 1390 16:23
میدونستی؟ وقت چیزی نیست که خیلی راحت بتونی ادعا کنی داری....
-
جذبه ادبیات - ۴
26 شهریور 1390 11:23
دوش به خـــــــــواب دیدهام روی ندیدهی تو را وز مـــــژه آب دادهام بــــــاغ نچیدهی تو را قــــطـره خــون تـــازهای از تـــو رســیده بر دلم بــــه که به دیده جا دهم تازه رسیدهی تو را بـــا دل چـــون کــــبوترم انس گرفته چــشم تو رام بــــه خود نمــــودهام باز رمیدهی تو را من که به گوش خویشتن از تو شنیدهام سخن...
-
انکارناپذیر
13 شهریور 1390 13:13
گرگ داره میگه چرا گوشات اینقدر کوچولوه؟ بهش میگم گوشام معمولیه نه؟ گفت نه خیلی کوچیکه تا حالا خر اینجوری ندیدم. توی آینه که نگاه میکنم میبینم فقط چشمام به همون نجیبی خره!
-
گشنته خل که نیستی
8 شهریور 1390 12:05
این مسئله هر سال ماه مبارک برام مطرح میشه و بعد از یک ماه لاینحل میره توی پوشه مسائل لاینحل تا سال بعد! از نظر آماری بخوایم بررسی کنیم چنددرصد ملت روزه میگیرن؟ خوشبینانهی خوشبینانه که بخوایم حساب کنیم 30درصد نه 40درصد. نمیخوام بگم 60 70 درصد ملت نامسلمونن، اصلا! اما خودمونیم دیگه همهمون توی جامعه میچرخیم...
-
تکنولوژیدمان
3 شهریور 1390 15:13
پیرمردی رو میشناسم که با پشت خم هر صبح بعد از سپیده هزار بار یه تیکهی راه پنجاه متری رو میره و میاد میره و میاد میره و میاد میره و میاد میره و میاد میره و میاد میره و میاد میره و میاد....... یه شاخهی درخت نسبتا قطور و صاف درختم به عنوان عصا میگیره دستش. و من... اگه میشد یه قدمم رو کپی میکردم که بتونم قدمای...
-
تو
1 شهریور 1390 10:45
من خوشگلترم یا تو؟ پیشونیتو ببینم.......... پ.نون: بدون شرح
-
یک بحث خستهکنندهی الکی
29 مرداد 1390 10:19
ارتباطات اجتماعی خیلی ظرایف داره که قلقش به دست نمیاد مگر با تجربه مکرر و تجربه. قضاوت در مورد اخلاق یه آدم، و انتخاب نحوه مناسب برخورد با اون شخص در یک نگاه تقریبا محاله. بله میشه تو یه تصمیمگیری مقطعی آدم بتونه تقریبا مناسبترین نحوه عکسالعمل به حرفها و کارهاش رو انتخاب کنه اما نمیتونه بگه این آدم قطعا اینجوریه و...
-
بیرحمم؟
26 مرداد 1390 13:43
بچهسال که بودم یکی از بزرگترین آرزوهام این بود که یه روزی مورچهخوار مثل آدم مورچه رو بخوره و مورچه نتونه نوک دمشو سوراخ کنه و پررو پررو بیاد بیرون!! داغش سر دلم مونده :)
-
آسایشگاه
23 مرداد 1390 15:19
کسی یه آسایشگاه روانی تر و تمیز سراغ نداره؟ جایی که آدمو ببرن بخوابونن، زنگای ورزش یه ژاکت تر و تمیز تنش کنن، زرت و زرت بهش آمپولای تقویتی بزنن. درختای بلند و پرسایهی چنار و گردو همهجای باغشو پر کرده باشه. نیمکت و چمن و گل و پرستار همهجاش کاشته باشن. اتاقهاش تمیز و دلباز با پنجرههای یکتیکه رو به باغ. نردههای...
-
پرندگان انتقامجوی پولساز
22 مرداد 1390 10:44
انگریبردز بلای مهلک جامعه متمدن ایران و جهان!! دیشب جایی بودم که تعدادی افراد عاقل بالغ متمدن دور هم جمع بودیم. بد هم نبود جای همگی دوستان خالی. حرفهای معمولی چطوری و دیگه چه خبرا و از این حرفا که تموم شد کمکم به طور طبیعی حلقهی صحبتها به امکانات موبایلها همگرا شد و رسید به جایی که دوتا دوتا و سهتا سهتا سراشون...
-
!!!؟؟؟؟!!! :o
17 مرداد 1390 09:32
آقای روزمرگی عزیز با احترام امانتتان را به ضمیمه عودت میدهم. ببخشید اگر مجالی نشد تیغهاش را از خون سینهام پاک کنم. با تقدیم بهترین آرزوها دوستدار شما پ.نون
-
مخدر
15 مرداد 1390 13:49
مخدر چیز خوبی نیست چون آدمو خدر میکنه. وقتی میگم مخدر منظورم اون مواد ممنوعه بالأخص نیست. هر چیزی که آدمو خدر کنه. روح آدمو، جسم آدمو. اگه نمیفهمی چی میگم خوش به حالت. وقتی نسبت به هر چیزی بیتفاوتی خدری. وقتی از دیدن یه شاخه گل دلت قیلیویلی نمیره خدری. وقتی کارهای واجبتو نگاه میکنی و فرق چندانی برات نمیکنه شد...
-
برعکس
11 مرداد 1390 16:30
خورشید روزهای سخت قانون طبیعت رو زیر پا میذاره که حال تو یکیو بگیره.... راه نمیره. فکر میکنی اومده پیکنیک وسط آسمون! دیدی؟ برعکسش وقتی یه کار داری که ضربالأجلش غروب باشه. انگار یارانهش اعلام شده نمیفهمه از کدوم وری باید غروب کنه.
-
غریق
8 مرداد 1390 10:06
در یک آب مواج و متلاطم سالها شنا میکنی، دست و پا میزنی. گاه غرق میشوی و نجات پیدا میکنی. تجربه میکنی که از موجها چگونه به نفع خودت استفاده کنی. موفق میشوی و سرانجام به ساحل میرسی. خودت را روی شنهای گرم ساحلی رها میکنی و از تماس موجکهای آرام ساحلی با پوستت لذت میبری. بلند میشوی و اطرافت را میپایی. اطرافت را...
-
مختصر و مفید
5 مرداد 1390 18:11
گوز
-
لوباتری
4 مرداد 1390 17:24
چراغ لوباتری پ.نون روشن شده........... چراشم نمیدونه. هنوز ماه مبارک شروع نشده! انگار باتریاش فاسد شدن. اه! پ.نون: اینجا پشت میز کار پ.نون. همهچیز به هم ریخته از جاشم نمیتونه جم بخوره.... آیلاویو پیامسی....
-
جشن تکلیف
2 مرداد 1390 16:34
اجتماعات غریبی هستند این شبکههای اجتماعی. وارد میشوی، خانهای برای خودت کرایه میکنی. در و دیوارش را میآرایی آنطور که دوست داری بنمائی. خودت را میآرائی آنطور که دلت میخواهد بشوی. روی کارت ملیت نوشته ر حیمه توسلی فرزند جمال سری تکان میدهی نگاهی به آینه میاندازی و امضا میکنی کیان ایرانی . عکس هم که به وفور ریخته...
-
دیالوگ شبانه
29 تیر 1390 15:58
گرگ برگشت. همونطور که رفته بود بیسروصدا و معمولی. خسته و پرخاک و خل خودشو ولو کرده روی کاناپه و داره توی این جاکنترلی دنبال کنترل تیوی میگرده. من: سلام! گرگ: هوم......سلام. من: خوبی؟ گرگ: ................این کنترلو چیکارش کردی؟ من: فرستادمش سر کوچه نون بگیره! گرگ جون! یه سولاخه شیشبار که توش پنجه کردی نبود بار...
-
غریبه
22 تیر 1390 16:02
گاهی دلم برای خودم تنگ میشود. آنقدر با او غریبه شدهام که اگر ببینمش هم به خانه راهش نمیدهم.
-
معتاد
20 تیر 1390 09:38
در حالی که داشت روی قهوهساز معیوبم کار میکرد سرش پایین بود. نگاش کردم دیدم گوشش شکسته. پرسیدم کشتیگیری؟ همونطور که مشغول کشتیگرفتن با وسیلهی اعتیادآورم بود سرشو تکون داد و بعد از چند ثانیه گفت بودم. پرسیدم چرا ول کردی؟ گفت یا معتاد میشن یا عیالوار. گفتم اعتیاد اعتیاده دیگه آدمو از خیلی چیزا باز میکنه به نوع...
-
ورود اخم ممنوع
18 تیر 1390 10:19
میخواستم سر فرصت تحقیقی در مورد عوامل و دستاندرکاران فیلم "ورود آقایان ممنوع" بکنم و با دست پرتر این پست رو بذارم. نه فرصت دارم نه حال و حوصله کافی. فقط برای اینکه بعیدالعهد نشم نسبت به زمان تماشای فیلم الآن دستوپاشکسته چیزی مینویسم که نوشته باشم، همینطوری. فیلم ، فیلم موفقیست. آمده است که من و شما را...
-
خر
16 تیر 1390 08:44
اگر کسی از شماها حال پ.نون را پرسید بگوئید خوب است. خوب، فعال و راضی. اما بین خودمان بماند. شما که غریبه نیستید. خستهاست و خدا ناراضی.
-
اتاق خالی
14 تیر 1390 18:11
نگرانم گرگ رفته با یه یادداشت کوچیک. "تا وقتی خبری ازم نگرفتی اتاقمو به گرگ دیگهای نده. شاید برگشتم. گرگ" آخه من تو این دورهی وانفسای بیگرگی گرگ دیگه از کجا بیارم اتاق اینو واگذار کنم؟ سیمکارتشم گذاشته توی پاکت کنار یادداشت. احتمالا باز دچار دوگرگگی شده. نمیدونم.
-
کاظم
13 تیر 1390 16:05
این حرفم هم مثل بقیهی حرفهام تکراریه ابتداءا برای خودم و احتمالا برای دوستانی که از وبلاگهای قبلیم همرام بودن. همیشه یه فکرای عجیب و غریبی دور سر من وول میزنن بعضیاشونو میگم بعضیاشونو همینطوری نگاه میکنم. به نظرم این یکی فکرو یه جایی گفتم. به من چه، گفته باشم. بچهی تخس کلاس اولی بودم و از همهی بچههای مدرسه...
-
غول مبهم
11 تیر 1390 17:10
بچه که بودم از "تاریکی" میترسیدم امروز به دلیل "هیچ" اضطراب دارم. فردا چه بهانهای برای بد بودن پیدا خواهم کرد؟ آدمی که میخواهد بشکند به "دلیل" احتیاج ندارد، "ابهام" به تنهایی بهترین دلیل است. اینها را مینویسم که نگاهشان کنم و به حماقت خودم بخندم. حالم خوب میشود... شد!
-
فرازی از دفتر خاطرات یک دختر خانوم هجده و نیمساله
9 تیر 1390 11:13
مادر، روز اگر بچهشو کتک هم بزنه نصفهشب لحافو روش مرتب میکنه مبادا بچاد. خدای من این هدیه رو کاش بین بقیه هم تقسیم میکردی. پ.نون: چیه؟ فکر کردی نمیتونم پست رومانتیک دخترونه بدم؟ :)
-
آدمآهنی
6 تیر 1390 14:51
خیلی ربطی نداره آدم چند سال از عمرش گذشته یا چه شرایط جسمیی داشته باشه. پیر و جوونی آدم بیشترش تو ذات خودشه. یکی مثل من به محض اینکه از سبکسری کودکانه در اومدم پیر بودم. یه آدم پا به سن گذاشتهی فرض کن پنجاه شصت ساله. یکی هم هست که میبینی پیر و پاتال شده اما هنوز دلش تیشرت راهراه رنگیرنگی میخواد و بلوجین،...
-
روح
4 تیر 1390 13:41
اعتراف میکنم که از بچگی به روح اعتقاد داشتم.... صحبتی نیست؟ خواستم بگم کلا در خدمتیم.